افسردگی تک قطبی
بیشتر
افسردگی تک قطبی
افسردگی تک قطبی : این نیز یکی از رازهای محبوبیت خیره کننده تئودور روزولت بود. حتی بندگانش هم او را دوست داشتند. پیشخدمت او، جیمز ای. آموس، کتابی درباره او با عنوان تئودور روزولت، قهرمان پیشخدمتش نوشت.
در آن کتاب آموس این حادثه روشنگر را نقل میکند: همسرم یک بار از رئیس جمهور درباره یک باب وایت پرسید. او هرگز یکی را ندیده بود.
افسردگی تک قطبی : او آن را به طور کامل برای او تعریف کرد. مدتی بعد، تلفن کلبه ما زنگ خورد. [آموس و همسرش در کلبهای کوچک در املاک روزولت در خلیج اویستر زندگی میکردند.] همسرم به آن پاسخ داد و این خود آقای روزولت بود.
او گفت که به او زنگ زده بود تا به او بگوید که بیرون پنجره اش یک رنگ سفید وجود دارد و اگر به بیرون نگاه کند ممکن است آن را ببیند. چیزهای کوچکی از این دست برای او بسیار مشخص بود.
افسردگی تک قطبی : هر وقت که از کنار کلبه ما می گذشت، حتی با وجود اینکه ما دور از چشم بودیم، صدایش را می شنیدیم: “اووو-اوو، آنی؟” یا “اووو-اوو، جیمز!” .
چگونه کارمندان می توانند از دوست داشتن چنین مردی جلوگیری کنند؟ چگونه کسی می تواند او را دوست نداشته باشد؟
افسردگی تک قطبی : روزولت یک روز که رئیس جمهور و خانم تافت نبودند به کاخ سفید زنگ زد. علاقه صادقانه او به افراد متواضع با این واقعیت نشان داده شد.
که او با نام همه خدمتگزاران قدیمی کاخ سفید، حتی خدمتکاران قلابی، احوالپرسی می کرد. آرچی بات مینویسد: «اما وقتی آلیس، خدمتکار آشپزخانه را دید.
افسردگی تک قطبی : از او پرسید که آیا هنوز نان ذرت درست میکند؟» آلیس به او گفت که گاهی آن را برای خدمتکاران درست می کند، اما هیچ کس آن را در طبقه بالا نمی خورد.
روزولت با بوم گفت: «آنها بد سلیقگی نشان میدهند، و من وقتی او را ببینم به رئیس جمهور خواهم گفت.» «آلیس تکهای را در بشقاب برای او آورد.
افسردگی تک قطبی : و او به دفتر رفت و در حالی که میرفت آن را میخورد و در حین عبور به باغبانها و کارگران سلام میکرد. . . او هر فرد را همانطور که در گذشته خطاب کرده بود خطاب کرد.
افسردگی تک قطبی : آیک هوور که چهل سال رئیس کاخ سفید بود، با چشمانی گریان گفت: «این تنها روز شادی است که در نزدیک به دو سال گذشته داشتیم و هیچ یک از ما آن را با صد دلار عوض نمیکردیم.
همان نگرانی برای افراد به ظاهر بیاهمیت به نماینده فروش ادوارد ام. سایکس جونیور از چتم، نیوجرسی کمک کرد تا حساب کاربری خود را حفظ کند.
افسردگی تک قطبی : او گزارش داد: «سالها پیش، من با مشتریان جانسون و جانسون در منطقه ماساچوست تماس گرفتم. یک حساب یک داروخانه در هینگهام بود.
هر زمان که به این فروشگاه می رفتم، همیشه قبل از صحبت با صاحب آن برای دریافت سفارش، چند دقیقه با کارمند نوشابه و کارمند فروش صحبت می کردم.
افسردگی تک قطبی : یک روز به سراغ صاحب فروشگاه رفتم و او به من گفت که آنجا را ترک کنم زیرا دیگر علاقه ای به خرید محصولات J&J ندارد زیرا احساس می کرد که آنها فعالیت خود را بر روی فروشگاه های مواد غذایی و تخفیف دار متمرکز کرده اند که به ضرر داروخانه کوچک است.
دم بین پاهایم را ترک کردم و چندین ساعت در شهر راندم. بالاخره تصمیم گرفتم برگردم و سعی کنم حداقل موضع خود را برای صاحب فروشگاه توضیح دهم.
افسردگی تک قطبی : وقتی برگشتم وارد شدم و طبق معمول به منشی نوشابه و کارمند فروش سلام کردم. وقتی به سمت صاحبش رفتم.
او به من لبخند زد و از من استقبال کرد. سپس دو برابر دستور معمول را به من داد. با تعجب به او نگاه کردم و از او پرسیدم که از چند ساعت قبل چه اتفاقی افتاده است.
افسردگی تک قطبی : او به مرد جوان کنار چشمه نوشابه اشاره کرد و گفت که بعد از رفتن من، پسرک آمد و گفت که من از معدود فروشنده هایی هستم.
که به فروشگاه زنگ زدم و حتی به خود زحمت دادم به او و دیگران سلام کنم. در فروشگاه او به مالک گفت که اگر فروشندهای لیاقت کسبوکارش را دارد، من هستم.
افسردگی تک قطبی : مالک موافقت کرد و مشتری وفادار باقی ماند. من هرگز فراموش نکردم که علاقه واقعی به افراد دیگر مهمترین ویژگی برای یک فروشنده است.
برای هر شخصی، در این مورد. بیشتر افراد با علاقه واقعی به آنها مورد توجه قرار می گیرند. بگذارید توضیح دهم.
افسردگی تک قطبی : سالها پیش دورهای در زمینه داستان نویسی در مؤسسه هنر و علوم بروکلین برگزار کردم و میخواستیم نویسندگان برجسته و پرمشغلهای مانند کاتلین نوریس، فانی هرست، آیدا تاربل، آلبرت پایسون ترهون و روپرت هیوز به بروکلین بیایند و به ما از تجربیات آنها بهره مند شوند.
بنابراین ما به آنها نوشتیم و گفتیم که کار آنها را تحسین می کنیم و عمیقاً علاقه مند به دریافت مشاوره و یادگیری رازهای موفقیت آنها هستیم. هر یک از این نامه ها را حدود صد و پنجاه دانشجو امضا کردند.
افسردگی تک قطبی : ما گفتیم متوجه شدیم که این نویسندگان سرشان شلوغ است – برای تهیه یک سخنرانی بسیار شلوغ. بنابراین ما لیستی از سوالات را برای آنها در مورد خود و روش های کارشان ضمیمه کردیم. آنها این را دوست داشتند.
چه کسی آن را دوست ندارد؟ بنابراین آنها خانه های خود را ترک کردند و به بروکلین سفر کردند تا به ما کمک کنند. با استفاده از همین روش، من لسلی ام.
افسردگی تک قطبی : شاو، وزیر خزانه داری در کابینه تئودور روزولت را متقاعد کردم. جورج دبلیو. ویکرشام، دادستان کل در کابینه تفت؛ ویلیام جنینگز برایان؛ فرانکلین دی.
روزولت و بسیاری از مردان برجسته دیگر برای صحبت با دانشجویان دوره های من در سخنرانی عمومی بیایند.
