افسردگی خدمت سربازی
بیشتر
افسردگی خدمت سربازی
افسردگی خدمت سربازی : برای برخی افراد، خواستن بیشتر از چیزی می تواند حس طمع را داشته باشد و این باعث شعله ور شدن احساس گناه می شود. ممکن است احساس کنیم که بیش از حد خواستار هستیم.
به یاد داشته باشید که چگونه در فصل ۱۰ احساس مزاحم بودن را یادداشت کردیم؟ خوب، این جنبه دیگری از همین نوع احساس است.
افسردگی خدمت سربازی : افراد حتی برای مراجعه به درمان و صرف وقت درمانگر می توانند احساس گناه کنند. آنها به خود چیزهایی می گویند: “من اینجا وقت می گذارم که باید به دیگران نیازمندتر داده شود/ احساس گناه در مورد برآورده کردن نیازهایمان در حالی که ممکن است.
این امر از دیگران سلب کند، می تواند یکی از دلایلی باشد که چرا ما هرگز به اندازه کافی در مورد نیازهای خود یاد نمی کنیم تا بدانیم.
افسردگی خدمت سربازی : چگونه آنها را راضی کنیم با احساس گناه از اینکه فرد چیزی بیشتر می خواهد، خواه عشق، محبت، مراقبت یا درک باشد.
هرگز به این نتیجه نمی رسیم که چرا آن چیزها را می خواهیم و چگونه شانس بدست آوردن آنها را افزایش دهیم. شما میتوانید چنین افکاری را در مورد خواستن بیش از حد با گزینههای جایگزین به چالش بکشید، برای مثال: چه کسی میداند چه چیزی بیش از حد است؟
افسردگی خدمت سربازی : مطمئناً نکته کلیدی این است که بیشتر بفهمم چرا احساس افسردگی می کنم و اقدامات لازم را انجام دهم تا بتوانم بر آن غلبه کنم.
با جدی گرفتن نیازها و احساساتم ممکن است چیزهایی را در مورد خودم کشف کنم که قبلاً نمی دانستم. ممکن است راههای جدیدی برای مقابله و رفتار بهتر با خودم بیاموزم.
افسردگی خدمت سربازی : با درگیر شدن با نیازهایم، میتوانم خودم را از صمیم قلب وارد فرآیند درمانی یا خودیاری خود کنم، نه اینکه آن را نیمه صمیمانه انجام دهم.
زیرا به خودم میگویم لیاقتش را ندارم. اگر اینگونه فکر می کنید، بیشتر می توانید قدر آنچه دارید را بدانید، اما همچنین می توانید روی آن قسمت هایی از زندگی خود، یا باورها و احساسات خود که نیاز به تغییر دارند، کار کنید.
افسردگی خدمت سربازی : حال بیایید راههای دیگری را بررسی کنیم که احساس لیاقت و گناه میتواند مانع غلبه بر افسردگی و راضی شدن شود. گناه بازمانده لین اوکانر و همکارانش در سانفرانسیسکو چندین سال بر روی احساس گناه مطالعه کردند و اشاره کردند که انواع مختلفی از گناه وجود دارد.
یکی از اشکال گناه که آنها توجه خود را به آن جلب کرده اند، گناه بازمانده نام دارد. این نوع احساس گناه اولین بار زمانی مورد توجه محققان قرار گرفت که مشخص شد افرادی که از تجربیات آسیب زا مانند حبس در اردوگاه های زندان جان سالم به در برده بودند، افسرده بودند.
افسردگی خدمت سربازی : آنها احساس بدی داشتند (تا حدی) زیرا جان سالم به در برده بودند در حالی که دیگران مرده بودند یا به شدت مجروح شده بودند.
آنها از خود پرسیدند: “چرا من زنده ماندم و دیگران مردند؟” گاهی اوقات یک احساس غلبه بر افسردگی وجود داشت که آنها لیاقت زندگی را ندارند یا حق ندارند وقتی دیگران مردند خوشحال باشند.
افسردگی خدمت سربازی : احساس خوشبختی باعث می شد آنها احساس گناه کنند. یک مطالعه اخیر نشان داده است افرادی که از یک بیماری کشنده جان سالم به در برده اند و دیگرانی را می شناسند که با این بیماری مشترک بوده اند اما زنده نمانده اند، نه تنها می توانند غمگین باشند.
بلکه احساس افسردگی دارند که لیاقت ندارند یا “چرا من”؟ احساس گناه در این که از دیگران بهتر باشیم، لین و همکارانش همچنین استدلال کردند که این نوع احساس گناه می تواند در بسیاری از انواع روابط عمل کند که در آن ما خودمان را بهتر از دیگران می یابیم.
افسردگی خدمت سربازی : برای مثال، به دلیل آگاهی از اینکه ویژگی های برتر یا فرصت های بهتری داریم. تصور کنید که شما و یک دوست خوب برای (مثلا) رفتن به دانشگاه یا کار کردن در یک امتحان مهم شرکت کنید، یا هر دو وارد یک مسابقه مانند مسابقه زیبایی شوید.
شما هر دو مشتاق هستید و امیدهای خود را برای پاس یا برنده شدن به اشتراک می گذارید. شما قبول می کنید اما دوست شما نمی پذیرد – او شکست می خورد.
افسردگی خدمت سربازی : چه احساسی دارید؟ ، مواقعی می دانیم که نمی توانیم کاری برای کمک به دیگران انجام دهیم. و دانستن اینکه دیگران رنج می برند در حالی که شما احساس درماندگی برای انجام هر کاری در مورد آن می کنید، می تواند افسرده کننده باشد.
به خصوص اگر خودتان خوب انجام دهید. سونیا شغل خوبی در زمینه تبلیغات پیدا کرده بود. او بیش از ماه در مورد آن بود. شوهرش دیو، اما، آنقدرها خوب نبود.
افسردگی خدمت سربازی : شرکت او به سراشیبی می رفت و در نهایت او را در زمان کوتاهی قرار دادند. سونیا در مورد موفقیت خود احساس گناه کرد.
وقتی به خانه آمد، تجربیات خوبی را که در محل کار داشت یا احساس هیجان انگیز بودن آن را به اشتراک نمی گذاشت، زیرا احساس می کرد که دیو را ناراحت می کند و حال او را بدتر می کند. او همچنین نگران بود که دیو به خاطر شغل خوبش از او رنجیده شود و به او حسادت کند.
افسردگی خدمت سربازی : او عاشق دیو بود، اما از حال بد و عصبانیت او از اینکه اوضاع برایش چگونه پیش آمده بود، ناراحت شد. و سپس او همچنین در احساس رنجش احساس گناه کرد.
بالاخره همه چیز برای او خوب پیش می رفت. گناه ناراحت کردن دیو با خوش شانسی خود او را از به اشتراک گذاشتن مسائل با او باز داشت.
افسردگی خدمت سربازی : با گذشت زمان، او متوجه شد که بیشتر در محل کار می ماند تا با افراد مشتاق باشد تا در حال و هوای آرام تر که در خانه حاکم بود – اما این باعث شد که او احساس گناه کند. باورهای کلیدی این بود: ۱ وقتی می دانم که دیو به من در خانه نیاز دارد.
نباید بخواهم زمان بیشتری را در محل کار بگذرانم. من باید کنارش باشم من نباید از زندگیم لذت ببرم وقتی دیو از زندگی او لذت نمی برد.
افسردگی خدمت سربازی : من خودخواهم.’ ۲۴۸ کنار آمدن با احساس گناه و مراقبت بیش از حد سونیا نیاز داشت تا مسائل را روشن کند و تشخیص دهد که برای او، تمایل به بودن با افراد مشتاق به جای شوهری که دچار بدخلقی است، طبیعی است.
