افسردگی شدید خودکشی
بیشتر
افسردگی شدید خودکشی
افسردگی شدید خودکشی : انجام این کار ممکن است سخت باشد، و ممکن است ببینید که گاهی اوقات از افسردگی خود برای رسیدن به مسیر خود یا رهایی از انجام کارها استفاده می کنید.
سعی کنید در این مورد به خودتان حمله نکنید، زیرا شما در انجام آن تنها نیستید. تصمیم شما این است که آیا به انجام آن ادامه دهید یا اینکه آیا می توانید راه های دیگری برای شنیدن صدای خود پیدا کنید.
افسردگی شدید خودکشی : اجتناب از اخم کردن یکی دیگر از مشکلات غیر قاطعیت، عبوس شدن یا «پرخاشگری منفعلانه» است.
در عبوس کردن، ما از ناراحتیهای خود صحبت نمیکنیم، بلکه میبندیم و به مردم «درمان خاموش» میدهیم.
افسردگی شدید خودکشی : ممکن است با حالت خشمگین «از من دور بمانید» راه برویم، یا طوری رفتار کنیم که انگار واقعاً صدمه دیدهایم تا احساس گناه کنیم.
در واقع، خشم ما اغلب بر روی صورت ما نوشته میشود، حتی اگر احساس عصبانیت را انکار کنیم. ما باید بررسی کنیم که آیا عبوس کردن ما راهی برای انتقام گرفتن از دیگران و تلاش برای ایجاد احساس گناه در آنها است یا خیر. آیا برای تنبیه دیگران غر می زنیم؟
افسردگی شدید خودکشی : ممکن است در ایجاد تغییرات احساس ناتوانی کنید. این ممکن است به این دلیل باشد که فکر میکنید درگیری مستقیم از کنترل خارج میشود، یا نشان دادن خشم به معنای دوست داشتنی نبودن است یا اینکه فکر میکنید برنده نخواهید شد.
با این حال، عبوس کردن اثرات قدرتمندی بر دیگران دارد. فکر کنید وقتی کسی این کار را با شما می کند چه احساسی دارید. مشکل غرق شدن این است که باعث ایجاد جو بد می شود و رفع مشکلات را دشوار می کند. وقتی بد میبینید.
افسردگی شدید خودکشی : این تصور را ایجاد میکنید که به دیگران اهمیت نمیدهید. گول زدن به احتمال زیاد اوضاع را بدتر می کند. مشکل دیگر این است که عبوس کردن اغلب منجر به خشم شما می شود. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، بیشتر می خواهید دیگران را مجازات کنید.
متوجه خواهید شد که اگر بتوانید قاطعیت بودن را بیاموزید و توضیح دهید که از چه چیزی ناراحت هستید، کمتر تمایل به عصبانیت خواهید داشت.
افسردگی شدید خودکشی : از آنجایی که عبوس شدن می تواند اثرات منفی قدرتمندی بر دیگران و روابط داشته باشد، من قویاً پیشنهاد می کنم این قدرتی است که می توانید از آن دست بکشید. شما می توانید تمایلات خود را به عبوس شدن تشخیص دهید.
دلیل انجام این کار را بررسی کنید و سعی کنید قاطعانه تر شوید. این احتمالاً زمان بر است، اما هنگامی که تصمیم گرفتید که به اندازه کافی بدجنس باشید.
افسردگی شدید خودکشی : حداقل در مسیر خروج قرار می گیرید. در اینجا برخی از گزینه های ممکن وجود دارد: • من بدم می آید زیرا احساس می کنم صدمه دیده ام یا می خواهم دیگران را تنبیه کنم.
این به روابط من کمک نمی کند – حتی اگر گاهی اوقات موثر باشد. • شاید من می گویم طرف مقابل باید همان طور باشد که من می خواهم.
افسردگی شدید خودکشی : من می توانم این را به چالش بکشم. • می توانم یاد بگیرم تشخیص دهم که نگرش طرف مقابل آن چیزی نیست که من می خواهم و سعی کنم قاطعانه رفتار کنم.
عصبانیت از قاطعیت ناموفق اگر برخی از باورهایی که در بالا در مورد خود ذکر شد را داشته باشیم، در قاطعیت با مشکل مواجه خواهیم شد.
افسردگی شدید خودکشی : یکی از اتفاقات بسیار رایج در برخی از افسردگیها، و حتی در زندگی به طور کلی، این است که میتوانیم از خودمان به خاطر قاطعیت نداشتن عصبانی شویم.
احتمالاً همه ما این تجربه را داشته ایم که با کسی درگیری داشته باشیم و آنچه را که می خواهیم بگوییم نگفته ایم. سپس بعداً ۲۹۰ از عصبانیت تا قاطعیت و بخشش، ما به شدت احساس میکردیم که از خودمان دفاع نکردیم.
افسردگی شدید خودکشی : احساس میکردیم که اجازه دادهایم طرف مقابل برنده شود یا از چیزی فرار کند. بعد از آن به همه چیزهایی فکر کردیم که می توانستیم بگوییم اما در آن زمان به آنها فکر نمی کردیم.
سپس ما شروع کردیم به فکر کردن در مورد این شکست برای قاطعیت بودن و قلدر داخلی ما واقعاً شروع به کار کرد. راجر در جلسه ای مورد انتقاد قرار گرفت که به نظر او خجالت آور بود.
افسردگی شدید خودکشی : او در واقع کاملاً دیپلماتیک با این وضعیت برخورد کرد، اما از نظر او، در برابر یک اتهام ناعادلانه از خود دفاع نکرد.
بعداً در همان شب و چند روز پس از آن، او در مورد شکست خود در بیان آنچه واقعاً می خواست بگوید فکر می کرد. اینها افکار او در مورد خودش بود: شما دوباره بروید.
افسردگی شدید خودکشی : اجازه دهید مردم در سراسر شما قدم بزنند. تو هیچ وقت برای خودت نمی ایستی شما یک بار دیگر نشان دادید که از ماش ساخته شده اید.
بازم شکست خوردی واقعا شخصیت ضعیفی هستی راجر ایدهآل قویای از خود بهعنوان «شخصی قابل محاسبه» داشت، اما البته، او به ندرت به این امر عمل میکرد.
افسردگی شدید خودکشی : همانطور که در مورد آلن (مورد بحث در فصل ۱۵، صفحات ۲۷۴-۵) که مجبور به بازنشستگی پیش از موعد بود، زمانی که راجر از موقعیت خارج شد، شروع به فعال کردن سیستم جنگ/پرواز داخلی خود کرد و آنچه را که آرزو می کرد در نظر گرفت. او گفته بود.
در یک مقطع، او خیالاتی از انتقام گرفتن داشت، ضربه فیزیکی به فردی که از او انتقاد کرده بود. مانند آلن، افکار راجر به نوعی آشفتگی منجر شد.
افسردگی شدید خودکشی : در زیر افکار جایگزینی وجود دارد که راجر می توانست در نظر بگیرد: • من دوباره خودم را مورد آزار و اذیت قرار می دهم و با خودم عصبانی می شوم.
در مورد میزان آسیبی که متحمل شدم اغراق می کنم. • من آنچه را که گفتم کم میکنم و به آن به صورت همه یا هیچ نگاه میکنم. • من مورد انتقاد قرار گرفتم.
افسردگی شدید خودکشی : به نظر من، ناعادلانه – اما این همان “راه رفتن همه جا” نیست. • انتقادها همیشه منصفانه نیستند. • درست است.
اگر به آن فکر می کردم، شاید می توانستم بهتر پاسخ دهم، اما این فقط نشان می دهد که جای پیشرفت وجود دارد.
افسردگی شدید خودکشی : من به انتقاد حساس هستم زیرا اغلب آن را به عنوان یک حمله بزرگ به من به عنوان یک شخص می بینم.
این بدان معنی است که من باید یاد بگیرم که چگونه انتقاد را در چشم انداز نگه دارم. افراد دیگر بعداً با این موضوع موافقت کردند.
