افسردگی شکست تحصیلی
بیشتر
افسردگی شکست تحصیلی
افسردگی شکست تحصیلی : در کمال تعجب و وحشت، چیزی را دیدم که شبیه یک مار عظیم الجثه بود که در کف لابی خوابیده بود. من حتی نتوانستم طول آن را محاسبه کنم.
اما به راحتی تمام طول اتاق را پوشش می داد. وسط چاق آن حداقل شش فوت ارتفاع داشت و عرض آن تقریباً بیست فوت به نظر می رسید.
افسردگی شکست تحصیلی : کاملا پر به نظر می رسید. به طرز شگفت انگیزی، مردم در واقع به آن تکیه داده بودند! به سختی می توانستم چیزی را که می دیدم باور کنم.
اولین انگیزه من این بود که فریاد بزنم و به همه هشدار دهم، اما تردید کردم زیرا به نظر می رسید هیچ کس دیگری متوجه آن نشده بود – آنها فقط به کار خود ادامه دادند.
افسردگی شکست تحصیلی : بسیاری از مردم محاصره شده بودند، و حتی برخی کاملاً در حلقه های هیولایی آن پیچیده بودند، و با این حال هنوز بی خبر بودند.
همه آنها در خطر بزرگی بودند. نمیتوانستم بگویم که مردم نمیتوانند آنچه را که من میبینم ببینند یا به سادگی به این هیولا عادت کردهاند.
افسردگی شکست تحصیلی : تقریباً به نظر می رسید اینجا خوش آمدید. با تعجب گفتم: “چه کسی اجازه داد این چیزها در اینجا وارد شود؟
مطمئناً چیز باید مرده باشد تا مردم اینقدر نزدیک آن بایستند و همچنان با آن راحت باشند.» سپس این اتفاق افتاد… حرکت کرد.
افسردگی شکست تحصیلی : باورم نمی شد چیزی که اینقدر سنگین به نظر می رسید واقعاً بتواند حرکت کند. اما این کار را کرد.
آرام آرام خود را بین چند گروه از افراد مشغول ریخت تا مزاحم کسی نشود. ساکت بود و هیچکس حرکتش را ندید. به نظر می رسید هیچ کس احساس خطر نمی کرد.
افسردگی شکست تحصیلی : این برای من بسیار گیج کننده بود. به نظر می رسید که بسیاری در این مکان، به دلایلی، کاملاً نگهبانی خود را رها کرده بودند.
بدیهی است که به دلیل آنچه می دیدم این دیوانه به نظر می رسید. همانطور که آنجا ایستاده بودم و به شدت از این سناریوی عجیب گیج شده بودم.
افسردگی شکست تحصیلی : ناگهان احساس وحشتناکی پیدا کردم که مارهای دیگری در اتاق هستند. با اکراه و با احتیاط به اتاق خیره شدم.
ما محاصره شده بودیم! مارهای بزرگ همه جا بودند! همانطور که به مشاهده وضعیت ادامه دادم، احساسات من به سرعت از شوک و وحشت اولیه به ناامیدی بزرگ تبدیل شد.
افسردگی شکست تحصیلی : زیرا به نظر می رسید هیچ کس دیگری از این مارها آگاه نبود. به زودی احساس دلسوزی برای قربانیان نابینا شد و در نهایت خشم شدیدی مرا فرا گرفت زیرا این موجودات به نوعی در این مکان نفوذ کرده بودند.
همین بود. این تنها چیزی بود که در ابتدا دیدم. اما من فوراً فهمیدم که مارهای بزرگی که در این رؤیا دیده بودم، حکومتها و قدرتهای تاریک (یا ارواح شیطانی) بودند.
افسردگی شکست تحصیلی : که بسیاری از موسیقی مسیحی را کنترل و دستکاری میکردند. من می دانستم که دقیقاً همان چیزی را دیده ام که گروه کوچک ما در مورد آن دعا می کردیم و آنچه را که دیده بودم به آنها گفتم.
انگار یک صفحه فیلم کوچک جلوی من ظاهر شده بود و این چیزها را رنگی به من نشان می داد. دید حدود ۲۴ ساعت با من ماند. من از این کار شگفت زده شدم.
افسردگی شکست تحصیلی : حدس میزنم امیدوار بودم آنچه در ابتدا دیده بودم پایان آن باشد، زیرا ماندن در آن خوشایند نبود.
اما بسیار گرافیکی باقی ماند و تصاویر از بین نرفتند. بعد از اینکه به خاطر چیزهایی که دیده بودم به معنای واقعی کلمه مریض شدم.
افسردگی شکست تحصیلی : کنجکاوی من شروع به رشد کرد و شروع به تعجب کردم که معنی آن چیست. با اعتقاد به اینکه باید دلیلی برای این صحنه طولانی وجود داشته باشد.
در نهایت شروع به درخواست از خداوند کردم تا معنای کامل این رؤیا را به من نشان دهد. او این کار را کرد، و این همان چیزی است که بعداً فاش شد: The Big One: Self Promotion من را به همان لابی بازگرداندند و هر مار را با جزئیات واضح نشان دادند.
افسردگی شکست تحصیلی : اولین ماری که برایم آشکار شد، اولین ماری بود که قبلا دیده بودم، قطعاً بزرگترین بود و به راحتی تمام طول لابی بزرگ را با کلاف های بزرگش که در همه جا پیچیده شده بود پر می کرد. این مار خاکستری رنگ آنقدر بزرگ بود.
که مدت زیادی طول کشید تا سر بزرگش را پیدا کنم. سرانجام سر را دیدم که در توده های پیچ خورده کویل های ماموت پنهان شده بود. صورتش ظاهری توخالی و در عین حال همهگیر داشت.
افسردگی شکست تحصیلی : یک کلمه به ذهن من خطور کرد که سر بزرگ آن را مطالعه کردم – گرسنگی. سپس مشاهده کردم که به تازگی بلعیدن چیزی یا کسی را تمام کرده است.
من به طور غریزی می دانستم که این دومی است. این مار در واقع از مردم داخل لابی تغذیه می کرد و به نظر می رسید هنوز کسی متوجه نشده است!
افسردگی شکست تحصیلی : این مار این توانایی را داشت که به آرامی قربانیان خود را با سیم پیچ های عظیم احاطه کند و سپس بدون اینکه آنها متوجه شوند.
آنها را به طور کامل ببلعد. من از اندازه عظیم و بدن توده ای و بسیار پف کرده اش می دانستم که قربانیان زیادی را بلعیده است.
افسردگی شکست تحصیلی : و در کمال تعجب دیدم که قربانیان هنوز در داخل آن زنده هستند. آنها در داخل شکم همیشه کشیده این موجود حرکت می کردند.
می توانستم بشنوم که هنوز در لابی با دیگران گفتگوهای بلندپروازانه ای انجام می دهند. نام این مار «خود تبلیغی» بود، اکثر قربانیان نمیدانستند که توسط خود تبلیغی از بین رفتهاند.
افسردگی شکست تحصیلی : اما برخی از آنها، با تاسف من، از روی میل و آگاهانه اجازه داده بودند که مار آنها را غرق کند. هدف یا نیات این قربانیان همان مار پف کرده بود.
همه آنها می خواستند بزرگتر و بزرگتر شوند. The Charmer: Lust دومین ماری که دیدم در سمت چپ من بود – موجودی بسیار زیبا که تقریبا باعث شد.
افسردگی شکست تحصیلی : ترس مار اول را فراموش کنم. این یک نوع آفتاب پرست بود که بر اساس آن رنگ و ظاهر همیشه تغییر می کرد.
