افسردگی و اختلال شخصیت
بیشتر
افسردگی و اختلال شخصیت
افسردگی و اختلال شخصیت : یکی از بهترین چیزهایی که در مورد بن فرانکلین میدانم، روشی است که او آن توبیخ هوشمندانه را پذیرفت. او به اندازه کافی بزرگ و عاقل بود.
تا بفهمد که این حقیقت دارد و احساس کند که به سمت شکست و فاجعه اجتماعی پیش می رود. بنابراین او به درستی چهره خود را نشان داد.
افسردگی و اختلال شخصیت : او بلافاصله شروع به تغییر روش های گستاخ و عقیده خود کرد. فرانکلین گفت: «من این را یک قانون قرار دادم که از هر گونه تضاد مستقیم با احساسات دیگران و هرگونه ادعای مثبت خودم خودداری کنم.
من حتی خود را از استفاده از هر کلمه یا عبارتی در زبانی که عقیده ثابتی را وارد می کند، ممنوع کردم، مانند “قطعا”، “بی شک” و غیره، و به جای آنها، “من تصور می کنم”، “من” را انتخاب کردم.
افسردگی و اختلال شخصیت : درک کردن، یا «من تصور میکنم» چیزی را چنین یا چنین است، یا «در حال حاضر به نظر من چنین میآید». وقتی دیگری ادعا میکرد که من اشتباه میکردم.
من از مخالفت ناگهانی با او و نشان دادن فوراً پوچ بودن در گزارهاش انکار میکردم: و در پاسخ با مشاهده اینکه در موارد یا شرایط خاصی نظر او درست خواهد بود شروع کردم.
افسردگی و اختلال شخصیت : اما در مورد حاضر، به نظر من تفاوت هایی وجود داشت یا به نظر می رسید، و غیره. مکالماتی که من در آن شرکت کردم با لذت بیشتری ادامه یافت.
روش متواضعانه ای که از طریق آن نظرات خود را مطرح می کنم، استقبال بیشتری از آنها و تناقض کمتری برای آنها به همراه داشت.
افسردگی و اختلال شخصیت : وقتی اشتباه میکردم ناراحتی کمتری داشتم، و راحتتر بر دیگران غالب میشدم که اشتباهاتشان را رها میکردند و وقتی اتفاقاً درست میشدم.
به من میپیوندند. «و این حالت، که من در ابتدا با مقداری خشونت نسبت به تمایلات طبیعی به کار بردم، برای من بسیار آسان و عادی شد.
افسردگی و اختلال شخصیت : که شاید در این پنجاه سال گذشته هیچ کس هرگز یک تعبیر جزمی از من نشنیده باشد.
و به دلیل این عادت (بعد از شخصیت درستکاری من) من فکر می کنم اساساً به این دلیل است که وقتی نهادهای جدید را پیشنهاد دادم، یا تغییراتی در قدیم ایجاد کردم.
افسردگی و اختلال شخصیت : در کنار همشهریانم وزن زیادی به دست آورده بودم، و زمانی که به عضویت درآمدم در شوراهای عمومی نفوذ زیادی داشتم.
عضو؛ زیرا من سخنور بدی نبودم، هرگز فصیح نبودم، در انتخاب کلماتم تردید زیادی داشتم، زبانم به سختی درست بود، و با این حال عموماً حرف هایم را انجام می دادم.» روش های بن فرانکلین چگونه در تجارت کار می کنند؟ بیایید دو مثال بزنیم.
افسردگی و اختلال شخصیت : کاترین A. آلرد از Kings Mountain، کارولینای شمالی، ناظر مهندسی صنایع برای یک کارخانه فرآوری نخ است.
او به یکی از کلاسهای ما گفت که چگونه یک مشکل حساس را قبل و بعد از آموزش ما مدیریت کرد: او گزارش داد: «بخشی از مسئولیت من، با راهاندازی و حفظ سیستمها و استانداردهای تشویقی برای اپراتورهای ما سروکار دارد تا بتوانند با استفاده از آن پول بیشتری به دست آورند.
افسردگی و اختلال شخصیت : تولید نخ بیشتر سیستمی که ما استفاده می کردیم زمانی که فقط دو یا سه نوع نخ مختلف داشتیم به خوبی کار می کرد.
اما اخیراً موجودی و قابلیت های خود را گسترش داده بودیم تا بتوانیم بیش از دوازده نوع مختلف را اجرا کنیم. سیستم فعلی دیگر برای پرداخت منصفانه به اپراتورها برای کار انجام شده و ایجاد انگیزه برای افزایش تولید کافی نبود.
افسردگی و اختلال شخصیت : من یک سیستم جدید ایجاد کرده بودم که ما را قادر میسازد تا به اپراتور بر اساس کلاس نخی که در هر زمان خاص اجرا میکرد.
پول پرداخت کنیم. با در دست داشتن سیستم جدید، مصمم وارد جلسه شدم تا به مدیریت ثابت کنم که سیستم من رویکرد درستی است.
افسردگی و اختلال شخصیت : من با جزئیات به آنها گفتم که چگونه اشتباه می کنند و نشان دادم که کجا بی انصافی می کنند و چگونه تمام پاسخ هایی که آنها نیاز داشتند را دارم.
حداقل بگم من بدبختانه شکست خوردم! من آنقدر مشغول دفاع از موضع خود در سیستم جدید شده بودم که هیچ فرصتی برای آنها نگذاشتم تا با مهربانی مشکلات خود را در مورد سیستم قبلی بپذیرند.
افسردگی و اختلال شخصیت : موضوع مرده بود پس از چندین جلسه این دوره، به خوبی متوجه شدم که کجا اشتباهاتم را مرتکب شده ام.
من یک جلسه دیگر تشکیل دادم و این بار پرسیدم که آنها احساس می کنند مشکلاتشان کجاست؟ ما در مورد هر نقطه بحث کردیم و از آنها نظرشان را پرسیدم که بهترین راه برای ادامه کار کدام است.
افسردگی و اختلال شخصیت : با چند پیشنهاد ساده، در فواصل زمانی مناسب، به آنها اجازه دادم خودشان سیستم من را توسعه دهند.
در پایان جلسه که من واقعاً سیستمم را ارائه کردم، با اشتیاق پذیرفتند. اکنون متقاعد شدهام که هیچ چیز خوبی به دست نمیآید و اگر مستقیماً به یک نفر بگویید اشتباه میکند.
افسردگی و اختلال شخصیت : آسیبهای زیادی وارد میشود. شما فقط موفق می شوید که آن شخص را از شرافت خود بردارید و خود را به بخشی ناخواسته در هر بحثی تبدیل کنید.
مثال دیگری بزنیم – و به یاد داشته باشید که این مواردی که ذکر می کنم نمونه ای از تجربیات هزاران نفر دیگر است. R.V. کراولی فروشنده یک شرکت چوب در نیویورک بود.
افسردگی و اختلال شخصیت : کراولی اعتراف کرد که سالها به بازرسان چوب پخته شده گفته بود که اشتباه میکنند. و او در بحث ها نیز پیروز شده بود. اما هیچ کار خوبی نکرده بود.
آقای کراولی گفت: برای این بازرسان چوب مانند داوران بیسبال هستند. وقتی تصمیمی میگیرند، هرگز آن را تغییر نمیدهند.» آقای کرولی دید.
افسردگی و اختلال شخصیت : که شرکتش هزاران دلار را از طریق استدلالهایی که برنده شده از دست میدهد. بنابراین در حین گذراندن دوره من، تصمیم گرفت تاکتیک را تغییر دهد و بحث را کنار بگذارد.
