افسردگی و اضطراب شدید
بیشتر
افسردگی و اضطراب شدید
افسردگی و اضطراب شدید : تصور کنید مشتری در گفتگوی زیر هستید. شما به سراغ کسی رفته اید که به او احترام می گذارید و به دنبال مشاوره و مشاوره هستید.
زیرا نمی توانید افسردگی را که تجربه می کنید، از بین ببرید. شما: من اخیراً احساس افسردگی کرده ام. به نظر نمی رسد خودم را جمع کنم.
افسردگی و اضطراب شدید : نمی دانم چه بلایی سرم آمده است. مشاور: چرا اینقدر احساس بدی داری؟ شما: من نمی دانم. نمی فهمم.
مشاور: آیا گناهی در زندگی شما وجود دارد که اعتراف نکرده باشید؟ تو: من اینطور فکر نمیکنم، اما اگر فکر میکنی که من با کمال میل به هر چیزی اعتراف میکنم.
افسردگی و اضطراب شدید : مشاور: کسی را که نبخشیده ای؟ شما: من اینطور فکر نمیکنم، اما اگر فکر میکنی باید دعا کنم، با کمال میل دعا میکنم.
مشاور: برای شفای خاطرات شما باید دعا کنیم. (در این مرحله با مشاور نماز می خوانی.) (بعد از نماز) می دانی دوست، باید بفهمی که فرزند خدا هستی. شرمنده بابت این احساسات عیسی درگذشت تا غم و اندوه را از بین ببرد.
افسردگی و اضطراب شدید : و کتاب مقدس به ما می گوید که «همیشه در خداوند شاد باشید». شما: بله، می دانم که حق با شماست.
من از این که افسرده باشم خیلی وحشتناک هستم. من زیاد شادی نمیکنم مشاور: احتمالاً شما هم خداوند را ستایش نمی کنید!
افسردگی و اضطراب شدید : آیا شما هر روز خداوند را ستایش می کنید؟ تو: اوه، حدس میزنم واقعاً اینطور نیست. منظورم این است.
به خصوص زمانی که من اینگونه احساس افسردگی می کنم. . . مشاور: وقتی یک مسیحی واقعاً در روح راه میرود، کلام میگوید که زندگی و آرامش را تجربه خواهد کرد!
افسردگی و اضطراب شدید : احساس افسردگی شما در جسم است نه روح. شما ستایش نمی کنید و در روح راه نمی روید. شما: مطمئنم حق با شماست.
همسرم (شوهر/دوست) همین را به من می گوید. به من گفته می شود که باید یک غلبه کننده باشم. اما من واقعا خیلی افسرده هستم. . . مشاور: فقط به حرف های دهانت گوش کن، درست است؟
افسردگی و اضطراب شدید : آنچه شما می گویید همان چیزی است که به دست می آورید، می دانید. تو: چیزی که من می گویم همان چیزی است که به دست می آید؟
مشاور: درست است. شما می گویید افسرده هستید و افسرده خواهید شد. شما: پس باید بگویم افسرده نیستم؟ مشاور: کلام خدا به ما می گوید که قدرت زندگی و مرگ در زبان است.
افسردگی و اضطراب شدید : بخواهید و دریافت می کنید، می دانید. تو: باشه، من افسرده نیستم. من افسرده نیستم مشاور: این بهتر است. اکنون فقط در خداوند شاد باشید.
خداوند را ستایش کنید و به زودی از این افسردگی غلبه خواهید کرد. بعد از این جلسه مشاوره چه احساسی خواهید داشت؟
افسردگی و اضطراب شدید : احتمالاً بسیار ناامید و شاید گناهکارتر و افسرده تر از همیشه. چرا حقیقت شما را آزاد نکرد؟ بیایید این گفتگو را بررسی کنیم تا ببینیم در ذهن این مشاور چه می گذرد.
با اطمینان میتوان گفت که او معتقد بود: ۱. وقتی مسیحی شدید، مشاوره بسیار ساده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که برخی از آیات کتاب مقدس و برخی آموزه های رایج رایج را بدانید.
افسردگی و اضطراب شدید : نیازی به گوش دادن به مردم نیست زیرا احساس بد و مشکلات حل نشده همیشه ناشی از گناه و عدم اجرای کلام خداست.
دانستن آیات کتاب مقدس تمام آن چیزی است که یک مشاور برای کمک به فردی که مشکل دارد نیاز دارد. اگر یک فرد مشکل دار نمی خواهد حقیقت را بشنود، خیلی بد است.
افسردگی و اضطراب شدید : همه چیزهایی که این مشاور معتقد است نادرست نیست. درست است که کلام خدا شفا می دهد و پاک می کند (“اکنون شما به وسیله کلامی که به شما گفتم پاک هستید” ۱) و درست است.
که برخی از مشکلات نتیجه گناه و عدم اجرای کلام خداست. . پس چرا سخنان این مشاور در نیش افسردگی به صفر نرسید و به رفع آن کمک کرد؟
افسردگی و اضطراب شدید : به استر گفته شد که به خانه برود و از ناراحتی دست بکشد زیرا ناراحتی بسیار گناه و خود محوری بود.
دوستانش به او گفتند که او خودخواه است که اینقدر احساس افسردگی می کند، و اگر از خودخواهی خود توبه کند خداوند او را از گناهانش پاک می کند.
افسردگی و اضطراب شدید : دوباره احساس بهتری می کند. به او هیچ وسیله ای برای درک پویایی خود یا هیچ روشی برای تغییر پیشنهاد نشد.
او فقط خواسته های شدید را برای انجام کاری که نمی توانست انجام دهد شنید. قرار بود استر احساس بدی نداشته باشد و خداوند را آنطور که باید دوست داشته باشد.
افسردگی و اضطراب شدید : بالاخره او خیلی برای او انجام داده بود، چرا او بیشتر سپاسگزار نبود؟ هر چه بیشتر این کلمات را می شنید، بیشتر از شکست ها و اشتباهاتش عذاب می کشید.
او شروع به باور کرد که او بی ارزش و ناکافی است، که شاید حتی یک مسیحی هم نیست. گاهی اوقات فرد مشکل دار، مانند استر، متهم به داشتن شیاطین می شود.
افسردگی و اضطراب شدید : ما یک زن را می شناسیم که متهم به تسخیر “دیو غرور ملی” بود. او اهل یک کشور خارجی بود و ظاهراً روابط قوی او با میهنش باعث نارضایتی متهمان او شده بود.
زن دیگری توضیح داد که چگونه او را به جن زدگی متهم کردند. «به من گفتند که خانه من روحیه هنر دارد. وقتی فکر کردم در خانه من دیو هنر زندگی می کند شوکه شدم!
افسردگی و اضطراب شدید : بنابراین تمام نقاشیهایم را سوزاندم و مجموعه کتابها و مجلات عتیقهام را هدیه دادم.
من نمی خواستم خارج از اراده خداوند باشم و بنابراین جای همه هنرها را خالی کردم. من هزاران دلار هنر گرانبها را بیرون انداختم.» کمکی که کمکی نمیکند و حقیقتی که افراد را آزاد نمیکند.
افسردگی و اضطراب شدید : میتواند ناشی از موارد زیر باشد: ۱. مشاوران یا مددکارانی که هیچ عشق واقعی یا واقعی نسبت به افرادی که آسیب میبینند ندارند.
