افسردگی و لاغری صورت
بیشتر
افسردگی و لاغری صورت
افسردگی و لاغری صورت : در طول دو یا سه دهه گذشته، چیزی شبیه به انقلاب در زمینه درمان روانشناختی رخ داده است.
فروید و پیروانش تأثیر عمدهای بر نحوه مفهومسازی درمان روانشناختی داشتند و روانکاوی و رواندرمانی روانپویشی در نیمه اول این قرن بر این حوزه مسلط بودند.
افسردگی و لاغری صورت : بنابراین، درمانهای طولانیمدتی ارائه شد که برای کشف ریشههای مشکلات شخصی در دوران کودکی طراحی شده بودند.
یعنی برای کسانی که توانایی پرداخت آن را داشتند. برخی از پزشکان خدمات بهداشتی با وجدان عمومی برای اصلاح این شکل از درمان (مثلاً با ارائه درمان کوتاه مدت یا گروه درمانی) تلاش کردند.
افسردگی و لاغری صورت : اما تقاضا برای کمک آنقدر زیاد بود که تأثیر کمی داشت. همچنین، در حالی که تاریخچههای موردی متعددی از افرادی یافت میشود.
که متقاعد شدهاند که رواندرمانی به آنها کمک کرده است، پزشکان این شکل از درمان به طور قابلتوجهی علاقه چندانی به نشان دادن اینکه آنچه به بیمارانشان ارائه میدهند.
افسردگی و لاغری صورت : در واقع مفید است، نشان نمیدهند. به عنوان واکنشی به انحصار درمانهای روان پویشی و شواهد ناچیز برای سودمندی آن، در سالهای ۱۹۵۰۵ و ۱۹۶۰۵ مجموعهای از تکنیکها ایجاد شد که به طور کلی به طور کلی «رفتار درمانی» نامیده میشوند.
این تکنیک ها دو ویژگی اساسی مشترک داشتند. اول، هدف آنها حذف علائم (مانند اضطراب) از طریق برخورد با خود آن علائم بود.
افسردگی و لاغری صورت : نه علل ریشهدار تاریخی آنها. دوم، آنها تکنیکهایی بودند که به طور محدود با آنچه روانشناسان آزمایشگاهی در مورد مکانیسمهای یادگیری میشناختند، مرتبط بودند.
که به صورت آزمایشپذیر فرمولبندی شده بودند. در واقع، پزشکان رفتار درمانی متعهد به استفاده از تکنیکهای غلبه بر افسردگی با ارزش ثابت شده یا در بدترین حالت، از شکلی بودند که به طور بالقوه میتوانست مورد آزمایش قرار گیرد.
افسردگی و لاغری صورت : حوزهای که این تکنیکها بیشترین ارزش را داشتند، در درمان اختلالات اضطرابی، بهویژه فوبیهای خاص (مانند ترس از حیوانات یا ارتفاع) و آگورافوبیا بود.
که درمان هر دو با استفاده از رواندرمانیهای مرسوم بسیار دشوار است. پس از یک موج اولیه اشتیاق، نارضایتی از رفتار درمانی افزایش یافت.
افسردگی و لاغری صورت : دلایل متعددی برای این وجود داشت، یکی از مهمترین آنها این بود که رفتار درمانی با افکار درونی که به وضوح در پریشانی که بیماران تجربه میکردند.
نقشی نداشت. در این زمینه، این واقعیت که رفتار درمانی در مورد درمان افسردگی بسیار ناکافی بود، نیاز به تجدید نظر اساسی را برجسته کرد.
افسردگی و لاغری صورت : در اواخر سال ۱۹۶۰۵ و اوایل ۱۹۷۰۵ درمانی به طور خاص برای افسردگی به نام «درمان شناختی» ایجاد شد.
پیشگام در این کار، یک روانپزشک آمریکایی، پروفسور آرون تی بک بود که نظریه ای در مورد افسردگی ارائه کرد که بر اهمیت سبک های تفکر افسرده افراد تأکید می کرد.
افسردگی و لاغری صورت : او همچنین شکل جدیدی از درمان را مشخص کرد. اغراق نیست اگر بگوییم که کار بک ماهیت روان درمانی را تغییر داده است.
نه فقط برای افسردگی، بلکه برای طیف وسیعی از مشکلات روانی. در سالهای اخیر، تکنیکهای شناختی معرفیشده توسط بک با تکنیکهایی که قبلاً توسط رفتاردرمانگران توسعه داده شدهاند ادغام شدهاند.
افسردگی و لاغری صورت : تا مجموعهای از نظریه و عمل را تولید کنند که به عنوان «رفتار درمانی شناختی» شناخته میشود. دو دلیل اصلی وجود دارد.
که چرا این شکل از درمان در حوزه روان درمانی بسیار مهم شده است. اول، درمان شناختی افسردگی، همانطور که در ابتدا توسط بک توصیف شد.
افسردگی و لاغری صورت : توسط جانشینان او توسعه یافت، تحت سختترین آزمایشهای علمی قرار گرفته است. و مشخص شده است.
که درمان بسیار موفقی برای بخش قابل توجهی از موارد افسردگی است. نه تنها ثابت شده است که به اندازه بهترین درمانهای جایگزین مؤثر است (به جز در موارد شدید، که نیاز به دارو است)، بلکه برخی مطالعات نشان میدهند که افرادی که با درمان شناختی رفتاری با موفقیت درمان میشوند.
افسردگی و لاغری صورت : کمتر احتمال دارد که بعداً عود خود را تجربه کنند. افسردگی نسبت به افرادی که با سایر اشکال درمانی (مانند داروهای ضد افسردگی) با موفقیت درمان شدند.
دوم، مشخص شده است که الگوهای خاص تفکر با مجموعه ای از مشکلات روانی مرتبط است و درمان هایی که با این سبک های تفکر سروکار دارند بسیار مؤثر هستند.
افسردگی و لاغری صورت : بنابراین، درمانهای رفتاری شناختی خاصی برای اختلالات اضطرابی، مانند اختلال هراس، اختلال اضطراب فراگیر، فوبیهای خاص و فوبیای اجتماعی، اختلالات وسواس فکری-اجباری، و هیپوکندریازیس (اضطراب سلامت)، و همچنین برای سایر شرایط مانند قمار اجباری، الکل ایجاد شده است.
و اعتیاد به مواد مخدر و اختلالات خوردن مانند پرخوری عصبی و اختلال پرخوری. در واقع، تکنیکهای رفتاری شناختی کاربرد گستردهای فراتر از دستههای محدود اختلالات روانشناختی دارند.
افسردگی و لاغری صورت : آنها به طور مؤثری به کار گرفته شدهاند، برای مثال، برای کمک به افراد با عزت نفس پایین و کسانی که مشکلات زناشویی دارند.
