افسردگی یائسگی
بیشتر
افسردگی یائسگی
افسردگی یائسگی : طبیعی و طبیعی است که این احساس را داشته باشم زیرا من افسرده هستم. • این نمونه ای از افسردگی من است.
همیشه در سمت تاریک به نظر می رسد. • از آنجایی که من فکر می کنم این باعث می شود که آن را حقیقت یا واقعیت نیست.
افسردگی یائسگی : شواهد این است که مردم از افسردگی بهبود می یابند. • اگرچه من (به طور قابل درک) می خواهم فوراً احساس خوبی داشته باشم.
ممکن است در تلاش برای رسیدن به اهدافم باشم. شاید بتوانم فقط کمی پیشرفت کنم و قدم به قدم با آن کار کنم. • تمرکز بر این ایده که “من هرگز بهتر نخواهم شد” حالم را بدتر می کند.
افسردگی یائسگی : بنابراین ترجیح میدهم بر روی آنچه میتوانم انجام دهم به جای آنچه نمیتوانم تمرکز کنم. • ایده خوبی است.
که با گوش دادن به موسیقی یا رادیو، پیاده روی یا باغبانی، حواس خود را از این افکار پرت کنم. • اگر یاد بگیرم قدم به قدم پیش بروم.
افسردگی یائسگی : ممکن است یاد بگیرم که کنترل بیشتری بر افسردگی خود داشته باشم. بیایید واقعاً این کار را انجام دهیم و ببینیم تا کجا می توانیم پیش برویم.
وقتی به این ایده ها نگاه می کنید، چگونه به نظر می رسند؟ در ذهن شما می گذرد، آیا راه هایی وجود دارد که آنها را کمرنگ کنید.
افسردگی یائسگی : همانطور که در افسردگی معمول است؟ آیا به “بله اما” فکر می کنید، یا “این ممکن است برای دیگران خوب باشد اما برای من نه”؟ اگر این افکار را دارید.
به یاد داشته باشید – این صحبت از افسردگی است. با تلاش چه چیزی را از دست می دهید؟ چگونه میتوانید این افکار نادیدهانگیز را به چالش بکشید؟
افسردگی یائسگی : بیایید یک فکر منفی معمولی دیگر را امتحان کنیم که شامل برچسب زدن به خود است: «من فردی بد، ضعیف یا ناکافی برای افسرده هستم.
هرگز فکر نمی کردم این اتفاق برای من بیفتد. فلش کارت شما ممکن است برخی از موارد زیر را فهرست کند: • هیچ چیز بد، ضعیف یا غیر طبیعی در مورد من وجود ندارد.
افسردگی یائسگی : زیرا من افسرده هستم. از هر پنج نفر یک نفر میتواند مواقعی را داشته باشد که حس من را داشته باشد.
حداقل تا حدی. • بسیاری از افراد در مکان های بلند (ستاره های سینما و سیاستمداران) از افسردگی رنج برده اند.
افسردگی یائسگی : اگر همه این افراد هم بتوانند افسرده شوند، افسردگی نمی تواند ناشی از ضعف باشد. • شواهد زیادی در مورد ضعف یا بد بودن افسردگی وجود دارد.
وینستون چرچیل افسرده شد و به سختی فرد ضعیفی بود. ۱۷۲ چالش بیشتر برای افکار منفی • من با دوستان اینطور صحبت نمی کنم. من سعی می کنم آنها را درک کنم و تشویق کنم.
افسردگی یائسگی : برچسب زدن به آنها (و من) بد یا ضعیف اصلاً فایده ای ندارد. این فقط شکل دیگری از قلدری است. • وقتی افسرده می شوم، روی تمام نقاط بدم تمرکز می کنم.
باید روی کاری که انجام داده ام و می توانم تمرکز کنم. • بهتر است روی ایده های افسرده کننده تمرکز نکنم. می توانم سعی کنم همین الان حواس خودم را پرت کنم.
افسردگی یائسگی : میتوانید فلشکارتهای خود را با خود (در جیب یا کیف دستی) حمل کنید و آنها را بیرون بیاورید تا به شما کمک کند تا بر روی کنترل افکار منفی تمرکز کنید.
برخی افراد همچنین دریافتهاند که چسباندن آنها در مکانهای خاصی در اطراف خانه میتواند مفید باشد. به عنوان مثال، زنی که من می شناسم.
افسردگی یائسگی : که می خواست وزن کم کند و در کنترل تنقلات خود مشکل داشت، کارتی را روی یخچال خود گذاشت. در آن نوشته شده بود.
پس در حال حاضر احساس می کنید یک میان وعده می خورید؟ اما به این فکر کنید. آیا واقعا به آن نیاز دارید؟ اگر در برابر این خواسته مقاومت کنید.
افسردگی یائسگی : احساس بهتری خواهید داشت؟ به جای آن یک فنجان چای بنوشید. صبر کن فردا از خودت راضی خواهی بود.
با خواندن این مطلب هر بار که وسوسه میشد میانوعده بخورد، کنترل کمی به دست آورد. خود را برای موقعیت های استرس زا آماده کنید اگر می دانید که چیزی استرس زا در راه است.
افسردگی یائسگی : می توانید از قبل برای آن آماده شوید. می توانید از کارت های فلش به عنوان یادآوری برای مقابله استفاده کنید.
به عنوان مثال، فرض کنید قرار است افرادی را برای یک وعده غذایی کنار هم بگذارید. یک پاسخ ممکن است این باشد: «خدایا، خیلی زیاد است.
افسردگی یائسگی : من هرگز نمی توانم کنار بیایم/ می توانید برخی از افکار کلیدی مقابله را قبل از رویداد یادداشت کنید: • شاید آنقدرها هم که فکر می کنم بد نباشد.
بیایید شواهد را بدست آوریم. • می توانم کارهایی را که باید انجام دهم را به مراحل کوچک تقسیم کنم. هر قدم کوچک ممکن است “قابل انجام” باشد. • می توانم سعی کنم از پر کردن سرم با افکار «نمی توانم» اجتناب کنم، حتی اگر تمایلی به انجام آن ندارم.
افسردگی یائسگی : من می توانم یک برنامه عملی تهیه کنم. من میتوانم مهارتهای آرامسازی را در حین انجام آن تمرین کنم، بدنم را کنترل کنم و سعی کنم هر تنشی را کنترل کنم.
روی کاری که انجام می دهم تمرکز کنم. اگر شروع کنم به غلبه بر افسردگی از خودم انتقاد کنم، می گویم، “ببین، حالم خوب است، شاید عالی نیست، اما خوب است.” • وقتی مهمان ها رسیدند.
افسردگی یائسگی : می توانم به آنها نوشیدنی بدهم و در مورد خودشان بپرسم. مردم دوست دارند در مورد خودشان چیزهایی از آنها بپرسند. نباید تمرکز روی من باشد.
اگر در طول غذا احساس تنش کردم، می توانم روی آرامش خود کار کنم. می توانم بلند شوم، به آشپزخانه بروم، یا برای هواخوری بیرون بروم.
افسردگی یائسگی : من اینجا گرفتار نیستم من آزادم که هر کجا می خواهم بروم – خانه من است. • من میتوانم سعی کنم به جای اینکه تصور کنم بد پیش میرود.
آن را به طور معقول خوب تصور کنم. هدف این است که به خودم نشان دهم که می توانم کنار بیایم و این تنها کاری است که در حال حاضر می خواهم انجام دهم.
افسردگی یائسگی : من از فکر کردن به همه چیز اجتناب می کنم (یعنی باید عالی باشد یا شکست خورده است). • در هر مرحله از راه، روی انجام کارهای خوب تمرکز می کنم.
سعی می کنم از گفتن چیزهای منفی به خودم اجتناب کنم. من می توانم تمام تلاشم را بکنم تا یاور درونی ام را در کنار خود نگه دارم و به خاطر هر موفقیت کوچکی خودم را تحسین کنم.
افسردگی یائسگی : هدف این نوع کار کمک به شما برای آماده شدن برای چیزهایی است که ممکن است برایتان دشوار باشد.
