با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم
بیشتر
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : پول نقد یکی از معدود دارایی هایی است که حسابداران و تحلیلگران مالی باید در مورد ارزش آن توافق کنند. ارزش موجودی نقدی نباید در معرض خطای تخمینی باشد. با گفتن این موضوع، توجه میکنیم که شرکتهای کمتر و کمتری عملاً وجه نقد را به معنای متعارف (به عنوان ارز یا به عنوان سپردههای تقاضا در بانکها) نگهداری میکنند.
شرکتها اغلب وجه نقد را در حسابهای دارای بهره، اوراق تجاری یا در خزانهها سرمایهگذاری میکنند تا بازده سرمایهگذاری خود را به دست آورند. در هر دو مورد، ارزش بازار گاهی اوقات می تواند از ارزش دفتری منحرف شود. در حالی که در هر یک از این سرمایه گذاری ها حداقل ریسک نکول وجود دارد، تغییرات نرخ بهره می تواند بر ارزش آنها تأثیر بگذارد.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : ارزش گذاری اوراق بهادار قابل فروش در ادامه این بخش بررسی می شود. موجودی سه رویکرد اساسی برای ارزش گذاری موجودی توسط GAAP مجاز است: اولین ورود، اولین خروج (FIFO). آخرین ورود، اولین خروج (LIFO); و میانگین بهای تمام شده کالاهای فروخته شده بر اساس بهای تمام شده مواد خریداری شده در اوایل دوره است.
در حالی که هزینه موجودی بر اساس بهای تمام شده مواد خریداری شده در اواخر سال است. این منجر به ارزش گذاری موجودی نزدیک به هزینه جایگزینی فعلی می شود. در طول دوره های تورم، استفاده از FIFO منجر به کمترین برآورد هزینه کالاهای فروخته شده در بین سه رویکرد ارزشیابی و بالاترین درآمد خالص خواهد شد.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : آخرین ورود، اولین خروج (LIFO). تحت LIFO، بهای تمام شده کالاهای فروخته شده بر اساس بهای تمام شده مواد خریداری شده در پایان دوره است که منجر به هزینه هایی می شود که تقریباً به هزینه های جاری تقریب دارند. با این حال، موجودی کالا بر اساس بهای تمام شده مواد خریداری شده در اوایل سال ارزیابی می شود.
در طول دوره های تورم، استفاده از LIFO منجر به بالاترین برآورد هزینه کالاهای فروخته شده در بین سه رویکرد و کمترین درآمد خالص خواهد شد. ۳. میانگین وزنی. تحت رویکرد میانگین موزون، هم موجودی کالا و هم بهای تمام شده کالاهای فروخته شده بر اساس میانگین بهای تمام شده تمام مواد خریداری شده در طول دوره است. هنگامی که موجودی به سرعت تغییر می کند.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : این رویکرد بیشتر شبیه FIFO خواهد بود تا LIFO. شرکت ها اغلب رویکرد LIFO را برای مزایای مالیاتی خود در دوره های تورم بالا اتخاذ می کنند. بهای تمام شده کالاهای فروخته شده بالاتر است زیرا بر اساس قیمت های پرداخت شده تا پایان دوره حسابداری است. این به نوبه خود باعث کاهش درآمد مشمول مالیات گزارش شده و درآمد خالص و در عین حال افزایش جریان های نقدی می شود.
مطالعات نشان میدهد که شرکتهای بزرگتر با افزایش قیمت مواد خام و نیروی کار، رشد موجودی متغیرتر، و عدم وجود سایر زیانهای مالیاتی به احتمال زیاد رویکرد LIFO را اتخاذ میکنند. با توجه به تأثیرات درآمد و جریان نقدی روشهای ارزیابی موجودی، مقایسه سودآوری شرکتهایی که از روشهای مختلف استفاده میکنند، اغلب دشوار است.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : با این حال، یک راه برای تنظیم این تفاوت ها وجود دارد. شرکت هایی که رویکرد LIFO را برای ارزش گذاری موجودی ها انتخاب می کنند باید در پاورقی تفاوت ارزش گذاری موجودی بین FIFO و LIFO را مشخص کنند و این تفاوت را ذخیره LIFO می نامند. می توان از آن برای تعدیل موجودی های ابتدایی و پایانی و در نتیجه بهای تمام شده کالای فروخته شده و برای ارائه مجدد درآمد بر اساس ارزیابی FIFO استفاده کرد.
سرمایه گذاری (مالی) و اوراق بهادار قابل بازار در دسته سرمایه گذاری ها و اوراق بهادار قابل فروش، حسابداران سرمایه گذاری های انجام شده توسط شرکت ها در اوراق بهادار یا دارایی های سایر شرکت ها و نیز سایر اوراق بهادار قابل فروش از جمله اسناد خزانه یا اوراق قرضه را در نظر می گیرند. نحوه ارزش گذاری این دارایی ها به نحوه طبقه بندی سرمایه گذاری و انگیزه سرمایه گذاری بستگی دارد.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : به طور کلی، سرمایه گذاری در اوراق بهادار یک شرکت دیگر را می توان به عنوان سرمایه گذاری منفعل اقلیت، سرمایه گذاری فعال اقلیت یا سرمایه گذاری فعال اکثریت طبقه بندی کرد و قوانین حسابداری بسته به طبقه بندی متفاوت است.سرمایه گذاری های غیرفعال اقلیت اگر اوراق بهادار یا دارایی های متعلق به شرکت دیگری کمتر از ۲۰ درصد از مالکیت کلی آن شرکت را تشکیل دهد.
سرمایه گذاری به عنوان یک سرمایه گذاری غیرفعال اقلیت تلقی می شود. این سرمایهگذاریها دارای ارزش اکتسابی هستند که نشاندهنده آن چیزی است که شرکت در ابتدا برای اوراق بهادار پرداخت کرده است و اغلب ارزش بازار را نشان میدهد. اصول حسابداری ایجاب میکند که این داراییها به یکی از سه گروه تقسیم شوند: سرمایهگذاریهایی که تا سررسید نگهداری میشوند.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : سرمایهگذاریهایی که برای فروش در دسترس هستند و سرمایهگذاریهای تجاری. اصول ارزش گذاری برای هر کدام متفاوت است. برای سرمایه گذاری که تا سررسید نگهداری می شود، ارزش گذاری به بهای تمام شده تاریخی یا ارزش دفتری است و سود یا سود سهام این سرمایه گذاری در صورت سود و زیان نشان داده می شود.
برای سرمایه گذاری که برای فروش در دسترس است، ارزش گذاری به ارزش بازار است، اما سود یا زیان تحقق نیافته به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سهام در ترازنامه نشان داده می شود و نه در صورت سود و زیان. بنابراین، زیان تحقق نیافته ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام را کاهش می دهد و سودهای تحقق نیافته ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام را افزایش می دهد.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : برای سرمایه گذاری تجاری، ارزش گذاری به ارزش بازار است و سود و زیان تحقق نیافته در صورت سود و زیان نشان داده می شود. به شرکتها اجازه داده میشود که در نحوه طبقهبندی سرمایهگذاریها و متعاقباً در نحوه ارزشگذاری این داراییها، یک عنصر اختیاری داشته باشند.
این طبقهبندی تضمین میکند که شرکتهایی مانند بانکهای سرمایهگذاری، که داراییهای آنها عمدتاً اوراق بهادار نگهداری شده در شرکتهای دیگر برای مقاصد تجاری است، بخش عمدهای از این داراییها را در سطوح بازار در هر دوره تجدید ارزیابی میکنند. این علامت گذاری به بازار نامیده می شود و یکی از معدود مواردی است که در آن ارزش بازار بر ارزش دفتری در صورت های حسابداری غلبه می کند.
با ۱۰ میلیارد چه کاری راه بندازم : با این حال، توجه داشته باشید که این رفتار بازار به بازار در سال ۲۰۰۸ هیچ هشداری برای سرمایهگذاران در شرکتهای خدمات مالی در مورد ارزشگذاری بیش از حد اوراق بهادار وام مسکن و اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن ارائه نکرد.
