خاطرات افسردگی بارداری
بیشتر
خاطرات افسردگی بارداری
خاطرات افسردگی بارداری : شروع کار برای غلبه بر این احساس پوچی اغلب به چند چیز نیاز دارد. • آمادگی برای ریسک کردن و یادگیری نحوه کنار آمدن با شکست، ناامیدی و طرد شدن احتمالی. • تمایل به کشف این احتمال که پوچی ممکن است به نحوی از شما در برابر سایر ترس ها محافظت کند (مثلاً شکست و ریسک کردن).
تشخیص اینکه پوچی شکلی از استدلال عاطفی است – به عنوان مثال. «احساس پوچی میکنم پس هستم» که البته آن را درست نمیکند.
خاطرات افسردگی بارداری : برای شروع به چالش کشیدن ایده پوچی درونی، بیایید روشن کنیم که شما ترجیحات، خواسته ها، خواسته ها و خواسته هایی دارید.
الگوی ترجیحات شما از شما فردی منحصر به فرد می سازد. اکنون، اگر ترجیحات، آرزوها و خواستههایی دارید، نمیتوانید خالی یا فقط کاغذ دیواری باشید.
خاطرات افسردگی بارداری : برای شروع، احتمالاً می خواهید احساس متفاوتی نسبت به آنچه اکنون دارید داشته باشید.
پس این باید به این معنی باشد که شما می خواهید به یک حالت ذهنی خاص دست یابید – یعنی غیر افسرده. بیایید با نگاه کردن به ترجیحات شما شروع کنیم.
چه نوع فیلم هایی را ترجیح می دهید و از چه نوع فیلم هایی اجتناب می کنید؟ چه نوع موسیقی را دوست دارید و چه چیزی شما را سرد می کند؟
خاطرات افسردگی بارداری : چه نوع غذایی را دوست دارید و چه چیزی شما را مریض می کند؟ آیا ترجیح می دهید یک سیب زمینی پخته داغ بخورید یا یک مار خام یا یک سوسک؟ بنابراین شما ترجیحاتی دارید! چه نوع افرادی را دوست دارید و با آنها احساس راحتی می کنید؟
کدام فصل را بیشتر دوست دارید؟ چه نوع لباس هایی را ترجیح می دهید؟ اگر می گویید هیچ ترجیحی ندارید، سعی کنید تاپ صورتی سالمون را با شلوار سبز فلورسنت بپوشید که مناسب نیست! افرادی که احساس پوچی می کنند باید چیزی را در درون خود بیدار کنند. گویی آن «چیز» خواب است.
خاطرات افسردگی بارداری : به این فکر کنید که اگر بیدار شود و شما شروع به کار روی ترجیحات خود کرده و توسعه دهید، چه اتفاقی می افتد.
از آنجایی که این نه تنها به معنای فکر کردن در مورد ترجیحات خود است، بلکه به آن ها نیز عمل می کند، ممکن است به نوعی اضطراب منجر شود.
خاطرات افسردگی بارداری : اگر چنین است، سعی کنید افکار مضطرب خود را بنویسید و آنها را به چالش بکشید – ببینید آیا ترس شما اغراق آمیز است یا خیر. چگونه می توانید برای غلبه بر اضطراب خود قدم بردارید؟
خوب، پس قبول می کنید که، هر چقدر هم که ملایم باشند، ترجیحاتی دارید. بنابراین، شما کاملاً خالی نیستید: وضعیت شما همه یا هیچ نیست.
خاطرات افسردگی بارداری : اما ممکن است بگویید، “بله، اما من هیچ ویژگی ای ندارم که برای شخص دیگری جذاب باشد.” اگر این چیزی است که شما فکر می کنید.
پس احساس پوچی شما ممکن است بیشتر به تنهایی مرتبط باشد. یا ممکن است مشکل اعتماد به نفس باشد. آیا ترجیحات خود را با دیگران به اشتراک گذاشته اید؟
خاطرات افسردگی بارداری : اگر نه، چه چیزی شما را متوقف می کند؟ چه چیزی لازم است که به کسی که می شناسید مراجعه کنید و بگویید، من می خواهم این کار را انجام دهم یا آن را انجام دهم.
آیا شما؟ اگر متوجه شدید که فکر می کنید “اما آنها ممکن است نخواهند، یا ممکن است فکر کنند که من احمقانه یا بیش از حد خواستار هستم”، مشکل کمتر به پوچی و بیشتر اعتماد به نفس است.
خاطرات افسردگی بارداری : همچنین ممکن است شما غیرواقع بین باشید. آیا می خواهید برای برخی افراد جذاب باشید یا برای همه افرادی که ملاقات می کنید؟
آیا شما بیش از حد بر مقایسه اجتماعی متمرکز هستید (به صفحات ۱۴۹-۵۲ مراجعه کنید)؟ آیا باور میکنید که چون والدینتان به نظر نمیرسیدند که به شما علاقه زیادی داشته باشند.
خاطرات افسردگی بارداری : هیچ کس هرگز علاقهای به شما نخواهد داشت؟ چالشهای این نوع پوچی ممکن است شامل موارد زیر باشد: • به خودم بگویم که خالی هستم.
نوعی استدلال احساسی است. • می توانم یاد بگیرم که روی ترجیحاتم تمرکز کنم و شروع کنم به اشتراک گذاری آنها با دیگران. • پوچی یک موضوع سیاه و سفید نیست.
خاطرات افسردگی بارداری : نه همه یا هیچ. • ممکن است نکات مثبت زندگی ام را نادیده بگیرم و بگویم که برخی چیزها در مورد خودم به حساب نمی آیند.
اگر چنین است، آنها چه خواهند بود؟ • ممکن است در اینجا به خود برچسب بزنم و قدردان این نباشم که همه انسان ها بسیار پیچیده هستند.
شاید نه آنقدر که خالی هستم بلکه تنها هستم و در ارتباط با دیگران مشکل دارم. • شاید مشکل از اعتماد به نفس باشد.
خاطرات افسردگی بارداری : اگر در بیان خودم احساس اطمینان بیشتری می کردم، آیا احساس پوچی می کردم؟ • آیا با گفتن این که هیچ کس نمی تواند به من علاقه مند شود بدون اینکه فرصت زیادی به او بدهم، به خودم حمله می کنم؟ اگر چنین است.
چگونه می توانم به آنها فرصت بدهم؟ مزاحمت تقریباً همه ما انسان ها خواهان تأیید دیگران هستیم. این اغلب به این معنی است که ما می خواهیم چیزهایی (مانند استعدادها و توانایی های غلبه بر افسردگی ۱۶۱) برای ارائه به دیگران داشته باشیم.
خاطرات افسردگی بارداری : و ممکن است مراقبت از دیگران آسان تر از مراقبت باشد. یکی از مشکلاتی که ممکن است ایجاد شود این است که وقتی نیازهایی داریم که تنها با در میان گذاشتن مشکلات خود با افراد دیگر برطرف میشوند.
احساس میکنیم که مزاحم میشویم و ممکن است شایسته مراقبت نباشیم. مردم می توانند در مورد نیاز به کمک احساس گناه و شرم کنند.
خاطرات افسردگی بارداری : در اوایل زندگی، نیازهای آنها ممکن است جدی گرفته نشده باشد. یکی از بیماران من – که شعارش این بود: “مشکل مشترک، مشکلی مضاعف است” – دائماً این احتمال را زیر نظر داشت که باری برای دیگران است.
این منجر به احساس گناه و احساس بدتر شد که البته نیاز او به مراقبت و دوست داشتن را افزایش داد. ترس از مزاحم بودن غم انگیز است.
خاطرات افسردگی بارداری : اغلب به این معنی است که این افراد در باز بودن کامل نیازهای خود و درخواست کمک از دیگران مشکل دارند. درعوض، وقتی نوبت به تی میرسد، آنها تمایل دارند «در مورد بوتهها ضربه بزنند».
