مشاوره انگیزشی
بیشتر
مشاوره انگیزشی
مشاوره انگیزشی : هیکمن با اینکه بسیار با استعداد بود، نمی توانست به تنهایی کار را انجام دهد. از اینکه دو تن از بهترین وکلای فیسک موافقت کردند که در این سمت بمانند، سپاسگزار بودم. به نظر می رسید آنها زندگی در آرکانزاس را یک ماجراجویی می دانستند. بیل دافی، معاون مشاور مستقل، خانواده جوان خود را از آتلانتا نقل مکان کرده بود.
جایی که او در دست راست دادستان کل سابق گریفین بل، یکی از افراد مورد علاقه من در این سیاره، وکالت می کرد. دافی می خواست فرزندانش یک سال تحصیلی کامل را در آرکانزاس به پایان برسانند، و به نظر می رسید که تمام خانواده از ترتیبات موقت آنها کاملاً راضی بودند. بیل و پسرش دروس موسیقی را فراگرفته بودند، و با نواختن کمانچه، دافی ها یک گروه خانوادگی بلوگراس راه اندازی کردند.
مشاوره انگیزشی : همسرش، بتسی، به عنوان یک نویسنده حرفه ای کار خود را انجام داد. دافیها در مورد زندگی در نزدیکی تود ساک و پیکلز گپ، دنیایی دور از مکانهای آشنای جورجیا در باکهد و جزیره دریا، میخواستند. برای OIC، دافی بر پیچیدگی های سرمایه گذاری تسلط داشت. گابریل ولوهوجیان، که از یک شرکت حقوقی برجسته بوستون به تحقیقات فیسکه رسید، از قدیم الایام یک شهروند نیوانگلندی بود.
دکترای آکسفورد گابریل علاوه بر یک وکیل جوان ماهر، بسیاری از زندگی و فرهنگ آرکانزاس را بسیار عجیب و غریب یافت، مانند چیزی که از یک کارتون قدیمی اسنافی اسمیت بیرون آمده است. برای درگیر شدن با جامعه، او شروع به نواختن ویولن با ارکستر سمفونیک آرکانزاس کرد. از ملاحظات فرهنگی که بگذریم، گابریل به اندازه رفقای خود به فیسک وابسته نشده بود.
مشاوره انگیزشی : مهمتر از همه، گابریل کار را دوست داشت و به این مأموریت اعتقاد داشت. او شواهد قابلتوجهی در پروندههایی علیه فرماندار تاکر، یک شریک تجاری، و وکیل شرکتی جمعآوری کرده بود، که یک طرح ورشکستگی متقلبانه طراحی کرده بود که به تاکر اجازه میداد از پرداخت میلیونها مالیات فدرال اجتناب کند. دو عضو برجسته تیم فیسکه که «در انتظار» بودند، رتبههای ما بیشتر شد.
امی سنت ایو، یک زن جوان با جدیت در غرب میانه و آموزش کرنل، قبل از اینکه توسط فیسک استخدام شود، یک ستاره در حال ظهور در دیویس پولک بود. او فقط چند سال تجربه داشت، اما باهوش و مشتاق یادگیری بود. تیم مایوپولوس، یکی از همکاران ارشد دیویس پولک، استعدادهای فوقالعادهاش را در پروندهای که شامل دو بانکدار بود، بهکار برد.
مشاوره انگیزشی : اسناد نشان داد که آنها به همراه بروس لیندسی، وکیل دادگستری، برای کمپین فرمانداری بیل کلینتون در سال ۱۹۹۰ پول پولشویی کرده بودند. همچنین استیو لرند، دادستان شغلی مشهور از بخش تقلب در بخش جنایی در دادگستری اصلی، به تیم پیوست، که به سرعت بر ارجاعات جنایی RTC مختلف تسلط یافت. باب بیتمن، دادستان ایالتی جوان در حال ظهور در مریلند، به ستون کل تحقیقات تبدیل شد.
پس از استخدام توسط فیسک، برد لرمن، یک دادستان ترقه، به همراه همسرش ریتا و چهار فرزندشان از شیکاگو به لیتل راک نقل مکان کردند. لرمان ها در محله شیک ارتفاعات ساکن شدند و همسایگان کنجکاو اما پذیرنده خود به گرمی از آنها استقبال کردند. او اساساً بر پیچیدگیهای وام ۸۲۵ تمرکز کرد که ذهن سریع و تحلیلی او به سرعت بر آن مسلط شد.
مشاوره انگیزشی : با شکل گیری کارکنان جدیدم، چشم اندازی را برای استخدام بقیه دادستان ها در نظر گرفتم: می خواستم دنیای کوچکی از وزارت دادگستری را با وکیل های مجرب و درجه یک ایجاد کنم. در لیتل راک و واشنگتن، دادستانهایی را گرد هم آوردم که نه تنها از دادگستری اصلی، بلکه از دفاتر دادستانی ایالات متحده در سراسر کشور جمعآوری شدند.
با استقبال از همکاری وزارت دادگستری، دادستان های فدرال شروع به ثبت نام کردند. دادستان ها به تنهایی کار را انجام نمی دهند. با توجه به تمرکز مالی تحقیقات ، دادستان های ما به ماموران و تحلیلگران با تجربه FBI و IRS نیاز داشتند که تراکنش های پیچیده املاک و مستغلات و طرح های مالی دقیق بانکی را درک کنند. اکثر کسانی که با فیسکه کار می کردند تصمیم گرفتند بمانند.
مشاوره انگیزشی : رهبر آنها یک آرکانسان بومی، استیو آیرونز بود.مانند بسیاری از ماموران FBI، پس از آموزش اولیه مامور ویژه در ، آیرونز به دفاتر مختلف FBI در سراسر کشور منصوب شده بود. یک CPA با بیش از ده سال تجربه در دفتر، آیرونز برای این کار واجد شرایط عالی بود. آیرونز مدتی پس از شروع همکاری ما به من گفت: «ایالت من سزاوار دولت بهتری نسبت به آنچه بود، است. او در مورد سیاست عمومی صحبت نمی کرد.
او تماماً دنبال صداقت بود. آرکانزاس حکومت صادقانه ای نداشت، نه تحت حکومت جمهوری خواهان و نه دموکرات ها. من و آیرونز خیلی صمیمی شدیم. ما اغلب با هم سی دقیقه رانندگی میکردیم، و در رودخانه زیبای آرکانزاس چرخیدیم و به پایگاه خانه در دو فایننشال سنتر برگشتیم. من مناظر را دوست داشتم.
مشاوره انگیزشی : با این حال، این ماجراهای رانندگی به عنوان یک محیط آرام و امن برای جلسات توجیهی پسزمینه به دور از گوشهای کنجکاو یا دستگاههای ضبط نوار احتمالی عمل میکردند. آیرون ها صحبت می کردند و منعکس می شدند. سوال می پرسیدم و گوش می دادم. گوش بده. اگرچه خدمات او در FBI او را از خانه دور کرده بود، آیرونز روابط نزدیکی با آرکانزاس داشت.
اما او عمداً از مردم محلی فاصله گرفت. او به خطر نمی افتد. او تا پایان خدمت من به عنوان مامور ویژه رهبری باقی ماند. در دست راست آیرونز یک حسابدار فوق العاده پزشکی قانونی، مامور ویژه مایک پاتکوس قرار داشت، مردی که برای کشف اسرار عمیق مالی پیش می رود. من او را به عنوان «تفنگ سیگاری» پاتکوس میدانستم، زیرا او در ارائه اسناد مهم مهارت داشت.
مشاوره انگیزشی : او همراه با تحلیلگران مالی با تجربه FBI و IRS، پرونده جنایی قانع کننده ای را علیه مک دوگل ها و فرماندار تاکر تشکیل داده بود. دیوید ریگن، یکی دیگر از ماموران ویژه فوقالعاده، به عنوان مسئول دیوید هیل، که به صورت ناشناس در شریوپورت زندگی میکرد، خدمت کرد. (فیسکه می خواست که او خارج از ایالت باشد، اما به راحتی قابل دسترسی باشد.) آیرونز، پاتکوس، رینگ و همکارانشان به صداقت قاضی دیوید هیل اعتقاد داشتند. بارها و بارها، هیل تیم را به یک معامله مشکوک اشاره کرد.
بارها و بارها اسناد از او پشتیبانی می کردند. اشتباه او هرگز ثابت نشد. هیل به مرکز تحقیقات آرکانزاس تبدیل شد. او رد کرد. او بعداً نوشت: «پس از یک سال تلاش برای درک ناسازگاری او، من به سه سال سختگیری قانونی نیاز دارم.» ضرر آلینسکی دستاورد دانشکده حقوق ییل بود.
مشاوره انگیزشی : اما هیلاری بسیاری از ایده های او را جذب کرده بود. در مراسم آغاز به کار، هیلاری با دقت به سخنران اصلی، سناتور ادوارد بروک، یک جمهوریخواه آفریقایی آمریکایی از ماساچوست گوش داد.
