آیا تنهایی افسردگی می آورد
آیا تنهایی افسردگی می آورد : استرانگ علاوه بر کاهش نرخ تنزیل و فروش طلا، کمیته سرمایه گذاری بازار آزاد فدرال رزرو را به خرید ۲۰۰ میلیون دلار اوراق بهادار دولتی از بانک ها واداشت و این مقدار پول نقد را به سیستم بانکی تزریق کرد.
لستر وی. چندلر، زندگینامه نویس استرانگ، گزارش داد: «به نظر می رسد که سیاست پول آسان به بهبود سریع تجارت در ایالات متحده کمک کرده است و به وضوح به اروپای غربی کمک می کند.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : خروج سرمایه از ایالات متحده تحریک شده است. ، ورود طلا متوقف شد و مقداری خروجی حاصل شد و پوند در بازارهای مبادلاتی تقویت شد.
۵ با این حال، همانطور که جیمز اس. اولسون مورخ توضیح داد، قدرت دولت، در این مورد قدرت بانکهای مرکزی، عواقب خطای انسانی را بزرگتر کرد: «مقامهای فدرال رزرو به اشتباه تصور کردند که روش گسترش عرضه پول، استفاده از وجوه را تضمین میکند.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : آنها فکر میکردند که میتوانند با نرخهای تنزیل بالا از سفتهبازی جلوگیری کنند و در عین حال رشد اقتصادی را از طریق خریدهای سنگین [اوراق بهادار] تحریک کنند.»۶ بسیاری از پولهای آسان راه خود را به بازار سهام پیدا کردند و در سال ۱۹۲۸، تعدادی از مقامات فدرال رزرو تبدیل شدند. نگران این است که سفته بازی در بازار سهام از کنترل خارج شده است.
نرخ تنزیل به ۵ درصد افزایش یافت. در آگوست ۱۹۲۹، پس از مرگ استرانگ بر اثر سل در اکتبر ۱۹۲۸ (او پنجاه و شش سال داشت)، این میزان به ۶ درصد افزایش یافت.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : به گفته میلتون فریدمن و آنا جاکوبسون شوارتز، در ۸۶۰ صفحه تاریخ پولی ایالات متحده، ۱۸۶۷-۱۹۶۰، “شکی نیست که میل به مهار رونق بازار سهام یک عامل اصلی اگر نگوییم غالب در اقدامات رزرو بود.
در طول سال های ۱۹۲۸ و ۱۹۲۹. این اقدامات به وضوح نتوانست رونق بازار سهام را متوقف کند. ۷ سقوط سهام در اکتبر ۱۹۲۹ به وضوح نشان داد که فدرال رزرو دست خود را بیش از حد بازی کرده است.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : مشکل اینجا، مثل همیشه، این بود که تغییر در سیاست پولی فدرال رزرو برای تأثیرگذاری بر اقتصاد زمان می برد و هیچ کس از قبل نمی داند.
که تأثیر جیم پاول چقدر می تواند باشد و چقدر طول می کشد تا آشکار شود. یک بانک مرکزی مضطرب بدون اینکه متوجه باشد که یک اقدام اثری دارد که هنوز مشخص نیست.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : میتواند مجوز اقدام دیگری را صادر کند که منجر به تشدید یک مشکل و مختل کردن کل اقتصاد شود. این سیاست های فدرال رزرو باعث انقباض پولی شد.
همانطور که انقباض شدیدتر شد، باعث کاهش تولید، اشتغال و درآمد شد. اگر اتفاق دیگری نمی افتاد، به دلیل انقباض شدید پولی، رکود ایجاد می شد.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : همانطور که فریدمن و شوارتز گزارش کردند، «انقباض از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ شدیدترین انقباض چرخه تجاری در طول نزدیک به قرن تاریخ ایالات متحده بود.
که ما پوشش می دهیم، و ممکن است شدیدترین انقباض در کل تاریخ ایالات متحده باشد. . . . خالص محصول ملی ایالات متحده در قیمت های ثابت بیش از یک سوم کاهش یافت . . . . . از اوج ادواری در اوت ۱۹۲۹ تا فرود ادواری در مارس ۱۹۳۳ ، موجودی پول بیش از یک سوم کاهش یافت . . . . در آستانه افسردگی به ازای هر سه شاغل، یک نفر بیکار بود.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : افسردگی بدتر شد زیرا انقباض پولی فشار فزاینده ای را بر بانک ها وارد کرد. تعداد ورشکستگیهای بانکی تا حدی به این دلیل افزایش یافت که بانکها بر اساس آنچه به عنوان ذخایر کسری شناخته میشوند.
کار میکنند (و هنوز هم انجام میدهند). مقدار پول نقدی که در بانک ها نگهداری می شد درصد کمی از آنچه مردم سپرده گذاری کرده بودند بود.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : مابقی پول برای کسب سود برای سپرده گذاران و بانک ها، اغلب برای چند سال قرض داده می شد.
بانکداری ذخایر کسری زمانی که تقاضا برای پول نقد محدود بود به خوبی کار می کرد، اما بسیاری از بانک ها به اندازه کافی قوی نبودند که بتوانند برداشت های عظیم را انجام دهند.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : زمانی که بانک ها نمی توانستند با فراخوان یا فروش وام های بلندمدت خود پول جمع کنند، شکست خوردند.
مطمئناً، ورشکستگی بانکها از پایان جنگ جهانی اول سرعت گرفته بود. در طول دهه ۱۹۲۰، سالانه حدود ۶۰۰ بانک با ورشکستگی مواجه میشدند.» جسی مشاهده کرد: «تقریباً تمام بانکهایی که در طول ده سال رونق دهه بیست شکست خوردند، کوچک بودند.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : جونز از تنها ۱۲ درصد دارای سرمایه بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار بودند و ۴۰ درصد تأسیسات روستایی بودند که با کمتر از ۲۵۰۰۰ دلار شروع به کار کردند.» ۱ ۰ در طول رکود بزرگ، ۹۰ درصد از بانک های شکست خورده در شهرهای کوچک بودند.
تقریباً همه بانکهای شکست خورده در ایالتهایی بودند که قوانین بانکداری واحدی داشتند که رقابت را سرکوب میکرد. آن قوانین یک بانک را از افتتاح شعبه منع می کرد.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : بانکداران کشور برای قوانین بانکداری واحد لابی کرده بودند زیرا می ترسیدند اگر بانک های شهرهای بزرگ در همه جا شعبه باز کنند، از کار خارج شوند.
اما این سیاست سرکوب رقابت تضمین می کرد که بانکداران کشور در انقباض پولی به شدت آسیب پذیر خواهند بود. قوانین بانکداری واحد نتیجه معکوس بدی داشت.
آیا تنهایی افسردگی می آورد : بانکهای شهرهای کوچک که توسط قوانین بانکداری واحد محدود شده بودند، تنوع پرتفوی وام و منابع سپردهشان را تقریبا غیرممکن میدانستند. مشتریان بانک معمولاً کار با یک دفتر محلی را ترجیح میدهند