افسردگی زمستانی و درمان آن
افسردگی زمستانی و درمان آن : آنها این تمایل را دارند که معامله کنند، مطالبات خاصی را مطرح کنند و چیزهای خاصی را شرط کنند. چه درست باشد چه نادرست که این را در مورد آنها احساس کنیم، مطمئناً حق داریم که می گوییم آنها از کار خود بسیار آگاه هستند، آنها بسیار آگاه هستند که چه می کنند.
همانطور که آنها کار می کنند، به نوعی مراقب خود هستند که این کار را انجام می دهند. چه چیز وحشتناکی است! اما آیا همه ما در آن مقصر نیستیم؟
افسردگی زمستانی و درمان آن : خداوند بزرگترین مشکلی را که هر انسانی که موعظه انجیل است، میداند این است که در حین موعظه در خطر این است که به خود نگاه کند و مراقب خود باشد و همیشه از خود آگاه باشد. این به همه خدمات ما وارد می شود.
به هر کاری که ما انجام می دهیم وارد می شود. البته در مورد انسان طبیعی بسیار صادق است. او همیشه بازیگری می کند و خودش را تماشا می کند، کارگران افسردگی معنوی در تاکستان ۱۲ ۷ و این چیز تمایل دارد ما را در زندگی مسیحی دنبال کند. این مردان، به وضوح، از هر کاری که انجام میدادند آگاه بودند.
افسردگی زمستانی و درمان آن : از گفته های آنها مشخص است که همیشه مراقب خود بوده اند. بگذارید به نکته بعدی برویم، یعنی اینکه آنها کار خود را ارزیابی می کردند. آنها حساب دیگران را نیز نگه میداشتند، و از تمام کارهایی که انجام میدادند و مدت زمانی که کار میکردند.
و همچنین اینکه خودشان چند ساعت وقت گذاشتهاند و خودشان چقدر «حرارت و بار» را انجام دادهاند، یادداشت میکردند. روز’. آنها همه چیز را به تفصیل می دانستند و حساب و کتاب دقیقی از آن داشتند. این اولین بیان پروردگار ما در مورد این مردم است.
افسردگی زمستانی و درمان آن : بگذارید لحظه ای با آن مکث کنیم و بگذاریم عمیقاً در ما فرو برود. پروردگار ما نگران است که این نگرش را محکوم کند. در ملکوت خدا کشنده است. او آن را در اظهارات پیتر تشخیص داد. ما همه چیز را رها کردیم و دنبال تو آمدیم، چه چیزی به دست می آوریم؟
پیشنهاد معامله و تقاضا در آنجا مستتر است. همانطور که خواهیم دید، نگرش اساسی بسیار اشتباه و کاملاً متضاد با قلمرو روح و ملکوت است. اما این وجود دارد و این نگرش نادرست در نهایت منجر به دردسر خواهد شد، همانطور که در مورد این مردان نیز رخ داد.
افسردگی زمستانی و درمان آن : آنچه در این مورد بسیار رقت انگیز و غم انگیز است این است که انسان را در همان نقطه ای که پروردگار ما در برخوردهایش بسیار مهربان است به دردسر می آورد. چیزی که این مَثَل را بسیار وحشتناک می کند این است که این مردان به خاطر آنچه واقعاً بودند آشکار می شوند.
و روح وحشتناکی که آنها را تسخیر کرده بود، درست زمانی آشکار می شود که صاحبخانه با مهربانی خود یک پنی را به آخری پرداخت، دقیقاً به همان اولی. آن وقت است که بیرون می آید و به دردسر می انجامد.
افسردگی زمستانی و درمان آن : به این مردها نگاه کن به دلیل نگرش نادرست اولیه، به دلیل فراموشی اصل لطف، انتظار دریافت بیشتر از دیگران را داشتند و احساس می کردند که لیاقت بیشتری دارند. البته آنها کاملاً منطقی بودند، کاملاً با خودشان سازگار بودند. با شروع از اصل آنها و از نگرش آنها، نتیجه منطقی است.
به همین دلیل است که می گویم شروع به این شکل ناگزیر به این موقعیت می رسد. آنها این احساس را داشتند که حق بیشتری دارند و باید بیشتر به آنها داده شود. آنها انتظار بیشتری داشتند و چون به آن نرسیدند ناراحت شدند. نکته بعدی که به ما می گویند این است که آنها شروع به زمزمه کردند.
افسردگی زمستانی و درمان آن : الان کلی شادی و شادیشون رفته و اینجا زمزمه میکنن چون چیزی اضافه بهشون ندادن. آیا این چیز وحشتناکی نیست؟ اما چقدر درست است که مردم مسیحی می توانند در این مورد مقصر باشند که خداوند ما در اینجا این تمایل به زمزمه کردن را به تصویر می کشد.
همانطور که بنی اسرائیل در گذشته انجام می دادند، و همانطور که این افراد در این مرحله انجام می دادند، با دلسوزی با خود، احساس می کنند که شما ندارید. حقوق شما، احساس می کنید که با شما به شدت برخورد می شود. در عهد جدید تأکید زیادی بر این موضوع وجود دارد.
افسردگی زمستانی و درمان آن : شما به یاد دارید که چگونه پولس رسول کلمه ای را در مورد آن خطاب به فیلیپیان می کند.او به آنها یادآوری می کند که آنها باید مانند نورانی در آسمان باشند، آنها باید “همه چیز را بدون زمزمه و مجادله انجام دهند: تا ای فرزندان خدا در میان افراد کج و منحرف، بی عیب و بی آزار باشید. ملتی که در میان آنها همچون چراغی در جهان می درخشید.
کلام زندگی را حفظ می کند» (فیلیپیان ۲. ۱۴. I 6). چه غم انگیز است که مردم مسیحی به جای شادی در مسیح عیسی می توانند بدبخت شوند و زمزمه کنند. این نتیجه این واقعیت است که آنها فراموش کرده اند که همه چیز از لطف است. آنها این اصل بزرگ را که از ابتدا تا انتها در زندگی مسیحی می گذرد.
افسردگی زمستانی و درمان آن : فراموش کرده اند. اما این همه ماجرا نیست. ما باید این موضوع را با جزئیات بررسی کنیم، اما ابتدا اجازه دهید دوباره بر آن اصل جدید تأکید کنم. ما باید هر روز از زندگی خود به خود بگوییم: “اکنون من یک مسیحی هستم.
و چون مسیحی هستم در ملکوت خدا هستم و تمام تفکر من باید متفاوت باشد.” اینجا همه چیز متفاوت است. من نباید آن ایده های قدیمی، آن حالات و مفاهیم قدیمی فکر را با خود بیاورم. ما تمایل داریم که رستگاری را به یک چیز محدود کنیم.
افسردگی زمستانی و درمان آن : یعنی بخشش، اما باید این اصل را در سراسر زندگی مسیحی به کار ببریم. بسیار خوب، با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا برخی از جزئیات آورده شده است. اولین چیز این است. در ملکوت خدا به معامله و حقوق فکر نکنید. که کاملا کشنده است.
هیچ چیز بدتر از روحی نیست که استدلال میکند چون من این کار را انجام میدهم، یا چون آن کار را انجام دادهام، حق دارم در عوض انتظار چیز دیگری داشته باشم.
افسردگی زمستانی و درمان آن : این مورد به طور مکرر مواجه می شود. من مسیحیان انجیلی بسیار خوبی را می شناسم که به نظر می رسد اینطور فکر می کنند. آنها میگویند: «اکنون اگر برای چیزهای خاصی دعا کنیم، حتماً آنها را داریم، مثلاً اگر تمام شب برای احیاء دعا کنیم، باید احیا کنیم».
من گاهی اوقات این را به عنوان “پنی در شکاف” ایده مسیحیت توصیف کرده ام. سکه خود را می گذارید و یک تخته شکلات یا هر چیز دیگری که می خواهید بیرون می آورید. حالا این همان نگرش است.