افسردگی زمستانی
افسردگی زمستانی : چه تعداد در این نقطه گرفتار شده اند. اجازه دهید در مورد آن کاملاً شفاف باشیم. بگذارید وجدانتان با شما صحبت کند.
به صدای خدا گوش دهید که او از طریق روحی که در درون شماست صحبت می کند، و اگر او انگشت خود را روی چیزی می گذارد، از شر آن خلاص شوید.
افسردگی زمستانی : شما نمی توانید امیدوار باشید که این مشکل را حل کنید، در حالی که در پناه برخی از گناه هستید. اما این را بدیهی میدانیم و فرض میکنیم که علت آن این نیست، چیز بعدی که میگویم این است. از اشتباه تمرکز بیش از حد بر احساسات خود اجتناب کنید.
مهمتر از همه، از خطای وحشتناک مرکزی کردن آنها اجتناب کنید. اکنون هرگز از تکرار این موضوع خسته نمی شوم، زیرا به قدری می بینم که این باعث لغزش می شود.
افسردگی زمستانی : احساسات هرگز قرار نیست در جایگاه اول قرار گیرند، هرگز قرار نیست مرکزی باشند. اگر آنها را در آنجا قرار دهید، به ناچار محکوم به ناخشنودی هستید، زیرا از دستوری که خود خداوند مقرر کرده است پیروی نمی کنید.
احساسات همیشه نتیجه چیز دیگری هستند، و اینکه چگونه هر کسی که تا به حال کتاب مقدس را خوانده است ممکن است دچار آن خطای خاص شود، از درک من عبور می کند. مزمورنویس آن را در مزمور سی و چهارم قرار داده است.
افسردگی زمستانی : می گوید: بچشید و ببینید که خداوند نیکو است. هرگز نخواهی دید مگر اینکه چشیده ای. شما آن را نمی دانید، تا زمانی که آن را امتحان نکنید، آن را احساس نخواهید کرد. «بچشید و ببینید»، مانند شب روز است. دیدن قبل از چشیدن غیر ممکن است.
این چیزی است که پیوسته در همه جای کتاب مقدس بر آن تأکید شده است. شما زندگی قدیسان بزرگ در تمام قرون را بخوانید و خواهید دید که همه بر اهمیت خودآزمایی تاکید کرده اند. صرف نظر از دیدگاه خاصی که آنها ممکن است از الهیات داشته باشند، در این مرحله همه آنها یکی هستند.
افسردگی زمستانی : آنها اصرار می کنند که ما باید خود را بررسی کنیم، که باید قلب خود را جستجو کنیم. حالا همین واقعیت که آنها این کار را کرده اند به این معنی است که طبیعتا و ناگزیر ما نیز باید به احساسات خود نگاه کنیم.
آنها از ما می خواهند مطمئن شویم که ما روشنفکران صرفاً علاقه مند به بحث در مورد الهیات نیستیم. آنها می خواهند مطمئن شوند که ما اخلاق گرا نیستیم که فقط به یک کد اخلاقی علاقه مندیم. اما همیشه تمایل این است که در پیروی از آنها بیش از حد احساسات ایجاد کنیم.
افسردگی زمستانی : هنری مارتین مقدس مطمئناً یک نمونه از این بود. اما شاید نمونه کلاسیک مردی بود که در قرن هفدهم در آمریکا زندگی می کرد و نامش توماس شپرد بود. او نمونه کاملی از مردی است که خود را بدبخت کرده است.
او از قلب انگلستان به آمریکا رفت و یکی از بزرگترین قدیسانی بود که تا به حال روی این زمین قدم گذاشته و نویسنده کتابهای بزرگی چون «مثل ده باکره» بود. آن بیچاره به دلیل نگرانی شدیدی که نسبت به احساسات خود و خطر احساسات کاذب داشت دائماً افسرده بود.
افسردگی زمستانی : خودش را بدبخت کرد بنابراین نکته بعدی این است که باید بدانیم که بین شادی و احساس شادی در جهان تفاوت وجود دارد. کتاب مقدس به ما می گوید که همیشه باید شاد باشیم. رساله غنایی پولس را به فیلیپیان ببرید که در آن می گوید: “در خداوند همیشه شاد باشید و من می گویم شاد باشید”. H.e به گفتن آن ادامه می دهد.
شادی یک فرمان است: y~s، اما پس~ تمام تفاوت جهان بین شادی و شاد بودن است. شما نمی توانید خودتان را خوشحال کنید، اما می توانید خودتان را شاد کنید. خوشبختی چیزی در درون ماست، شادی «در خداوند» است. پس چقدر مهم است که بین شادی در خداوند و احساس خوشبختی تمایز قائل شویم.
افسردگی زمستانی : فصل چهارم از رساله دوم به قرنتیان را در نظر بگیرید. در آنجا خواهید دید که رسول اعظم همه را به وضوح و به وضوح در آن سلسله تضادهای خارق العاده ای که می کند بیان می کند: “ما از هر طرف مشکل داریم (فکر نمی کنم او در حال حاضر خیلی خوشحال بود) اما مضطرب نیستیم.” ، “ما گیج شده ایم (او در آن لحظه اصلاً احساس خوشبختی نمی کرد) اما در ناامیدی نبود” ، “آزار و اذیت شده اما رها نشده” ، “دور انداخته شد اما نابود نشد” و غیره. به عبارت دیگر، رسول یک نوع انسان شاد به معنای نفسانی را مطرح نمی کند، اما همچنان شادی می کرد.
این تفاوت بین این دو شرط است. این من را به نقطه عملی می رساند و آن این است که نکته مهم در این زمینه این است که بدانیم چگونه خودمان را تحریک کنیم. تمام اصل این موضوع همین است. همانطور که به شما یادآوری کردم، تمام خطر این است که وقتی روحیه به ما می رسد.
افسردگی زمستانی : اجازه می دهیم بر ما مسلط شود و شکست خورده و افسرده شویم. ما می گوییم که دوست داریم تحویل بگیریم، اما هیچ کاری در مورد آن انجام نمی دهیم.
رسول به تیموتائوس می گوید: “هدیه را برانگیزانید” – ما باید “تنبلی کسل کننده و مالیخولیا” را از بین ببریم. باید با خودت صحبت کنی من این را بارها قبلاً گفته ام و به گفتن آن ادامه خواهم داد، زیرا به این معناست که آنچه کتاب مقدس انجام می دهد این است که به ما یاد می دهد چگونه با خود صحبت کنیم.
افسردگی زمستانی : من به شما یادآوری کردم که باید با خودتان صحبت کنید، این خود وحشتناک. با آن صحبت کنید و سپس “هدیه را تحریک کنید”. موارد خاصی را به خود یادآوری کنید.
به خودتان یادآوری کنید که چه کسی هستید و چه هستید. شما باید با خود صحبت کنید و بگویید: “من تحت سلطه شما قرار نخواهم گرفت، این خلق و خوی من را کنترل نمی کند.” من دارم میرم بیرون، دارم میشکنم. پس برخیز و راه برو و کاری انجام بده. “هدیه را به هم بزنید”.
افسردگی زمستانی : این توصیه دائمی کتاب مقدس است.اگر اجازه دهید این خلق و خوی شما را کنترل کند، بدبخت می مانید، اما نباید اجازه دهید. آنها را تکان دهید.
آنها را نشناسید. دوباره بگویید، “اگر تنبلی کسل کننده باشد”. اما چگونه این کار را انجام می دهید؟ به این ترتیب کار شما و من این نیست که احساسات ما را تحریک کنید، بلکه باور کردن است.