افسردگی زنان بعد از زایمان
افسردگی زنان بعد از زایمان : این درون نگری است و به نوبه خود منجر به وضعیتی می شود که به عنوان بیماری شناخته می شود. در اینجا، نقطه ای است که ما همیشه باید از آن شروع کنیم. آیا خودمان را می شناسیم؟
آیا خطر خاص خود را می دانیم؟ ۲ ۱۸ افسردگی روحی ملاحظات کلی ما چیزی را می شناسیم که به ویژه در معرض آن هستیم؟ کتاب مقدس پر از آموزش در مورد آن است. کتاب مقدس به ما هشدار می دهد که مراقب قدرت و ضعف خود باشیم.
افسردگی زنان بعد از زایمان : مردی مثل موسی را در نظر بگیرید. او متواضع ترین مرد بود. و با این حال گناه بزرگ او، شکست بزرگ او در ارتباط با همین موضوع بود. اراده خودش را کرد، عصبانی شد. ما باید مراقب قدرت خود باشیم و باید مراقب ضعف خود باشیم.
جوهر خرد این است که به این چیز اساسی در مورد خودمان پی ببریم. اگر من به طور طبیعی یک درونگرا هستم، باید همیشه مراقب آن باشم و باید به خودم هشدار دهم که مبادا ناخودآگاه دچار بیماری شوم. برون گرا نیز باید خود را بشناسد و در برابر وسوسه های خاص طبیعت خود مراقب باشد.
افسردگی زنان بعد از زایمان : برخی از ما ذاتاً و با توجه به نوع خاصی که به آن تعلق داریم، بیش از دیگران به این بیماری روحی به نام افسردگی روحی وابسته هستیم. ما به همان شرکت ارمیا، و یحیی باپتیست، پولس و لوتر و بسیاری دیگر تعلق داریم. یک شرکت بزرگ!
بله، اما شما نمی توانید بدون اینکه به طور غیرعادی در معرض این نوع آزمایش خاص قرار بگیرید، به آن تعلق داشته باشید. اما اجازه دهید به دومین شرایط بزرگ علت-فیزیکی بپردازیم.
افسردگی زنان بعد از زایمان : آیا کسی دوباره تعجب کرده است؟ آیا کسی این عقیده را دارد که تا زمانی که مسیحی هستید، وضعیت بدن شما مهم نیست؟ خوب، اگر این را باور کنید به زودی سرخورده خواهید شد. شرایط فیزیکی نقش خود را در همه اینها ایفا می کند.
تعیین مرز بین این علت و علت قبلی بسیار دشوار است زیرا به نظر می رسد مزاج تا حدی توسط شرایط جسمانی کنترل می شود و افراد خاصی هستند که طبق قانون اساسی تقریباً از نظر جسمی مستعد ابتلا به این وضعیت هستند.
افسردگی زنان بعد از زایمان : به عبارت دیگر، بیماری های جسمی خاصی وجود دارند که تمایل به افزایش افسردگی دارند. سپس به علت بعدی می رسیم. به تعبیری، و در تحلیل آخر، تنها عامل افسردگی روحی، شیطان، دشمن روح ماست.
او می تواند از خلق و خوی ما و شرایط جسمانی ما استفاده کند. او چنان با ما رفتار می کند که به جای اینکه خلق و خوی را در جایی که باید حفظ کنیم، اجازه می دهیم خلق و خوی ما را کنترل و اداره کند. راه هایی که شیطان افسردگی معنوی ایجاد می کند پایانی ندارد.
افسردگی زنان بعد از زایمان : ما باید همیشه او را در ذهن داشته باشیم. یک هدف شیطان این است که خلق خدا را آنقدر افسرده کند که پیش مرد دنیا برود و بگوید: قوم خدا هستند. میخوای اینطوری باشی؟ بدیهی است که کل استراتژی دشمن روح ما، و دشمن خدا، این است که ما را افسرده کند و ما را به شکلی جلوه دهد که این مرد در هنگام عبور از این دوره ناراحتی به نظر می رسید.
در واقع من می توانم آن را، در نهایت، اینگونه بیان کنم. علت نهایی همه افسردگی های معنوی بی ایمانی است. زیرا اگر بی ایمانی نبود حتی شیطان هم نمی توانست کاری انجام دهد. به این دلیل است که ما به جای گوش دادن به خدا به حرف شیطان گوش می دهیم که در برابر او فرود می آییم و قبل از حملات او سقوط می کنیم.
افسردگی زنان بعد از زایمان : به همین دلیل است که این مزمورنویس با خود می گوید: “به خدا امیدوار باش، زیرا من هنوز او را ستایش خواهم کرد.” خودش را به یاد خدا می اندازد. چرا؟ چون افسرده بود و خدا را فراموش کرده بود، به طوری که ایمان و اعتقادش به خدا و قدرت خدا و نسبتش با خدا آن چیزی نبود که باید باشد.
ما واقعاً میتوانیم همه چیز را با گفتن اینکه علت نهایی و نهایی فقط بیایمانی محض است خلاصه کنیم. سپس ما به علل آن نگاه کرده ایم. تو حق نداری اینجوری باشی چرا افسرده و افسرده هستید؟ با خودش روبه رو می شود و با خودش حرف می زند.
افسردگی زنان بعد از زایمان : با خودش مجادله می کند و خودش را به مقام ایمان برمی گرداند. او خود را به ایمان به خدا سفارش می کند و سپس در شرایطی قرار می گیرد که با خدا دعا کند. من میخواهم از این روش استفاده کنم که مزمورنویس از آن حمایت میکند.
اصل حیاتی این است که ما باید با خود روبرو شویم و خود را بررسی کنیم و اگر از جمله کسانی هستیم که به نظر می رسد هرگز شادی رستگاری و شادی خداوند را نمی شناسیم، باید علت را کشف کنیم. اسباب زیاد است و به نظر من جوهره حکمت در این امر پرداختن به این علل و تفصیل آنهاست.
افسردگی زنان بعد از زایمان : هیچ چیز را نباید بدیهی انگاشت. در واقع به راحتی می توان ثابت کرد که علت اصلی مشکل در این موضوع، تمایل مرگبار به بدیهی گرفتن چیزها است. وقتی با دیگران در مورد این موضوعات صحبت می کنم، بیشتر و بیشتر متوجه این موضوع می شوم.
بسیاری از افراد هستند که به نظر می رسد هرگز به موقعیت واقعی مسیحی نمی رسند، زیرا در ذهن خود در مورد برخی از مسائل اولیه، چیزهای اساسی خاصی که باید در ابتدا با آنها برخورد شود، روشن نیستند. در خطر سوء تفاهم در این مرحله، اجازه دهید آن را اینگونه بیان کنیم: به نظر من مشکل خاصی که ما با آن دست به گریبان هستیم، در میان کسانی که به شیوه ای مذهبی تربیت شده اند رایج است تا در میان کسانی که به شیوه ای مذهبی تربیت شده اند.
افسردگی زنان بعد از زایمان : به شیوه مذهبی تربیت نشده است. این احتمال بیشتر بر کسانی است که در خانهها و خانوادههای مسیحی بزرگ شدهاند و همیشه به عبادتگاه برده شدهاند تا کسانی که این گونه نبودهاند. بسیاری از این قبیل افراد هستند که به نظر میرسد زندگیشان را درست به شیوهای که شکسپیر توصیف میکند «محصول در کمعمقها و بدبختیها» میگذراند.
به نظر می رسد که آنها هرگز از آن خارج نمی شوند. آنها در قلمرو کلیسا هستند و به چیزهای مسیحی بسیار علاقه مند هستند. و با این حال، وقتی آنها را با توصیف عهد جدید از انسان جدید در مسیح مقایسه می کنید، بلافاصله می بینید که تفاوت زیادی وجود دارد.
افسردگی زنان بعد از زایمان : در واقع آنها خودشان این را می بینند و این اغلب علت اصلی افسردگی و ناراحتی آنهاست. آنها مسیحیان دیگر را در حال شادی می بینند و می گویند: “خب، نمی توانم بگویم که من چنین هستم. آن شخص چیزی دارد که من ندارم.» و اگر می توانستند چیزی را که طرف مقابل دارد به دست بیاورند، تمام دنیا را می دادند