افسردگی و اضطراب در نوجوانان
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : گفتن حقیقت مهارتی است که می توانید یاد بگیرید، به یاد داشته باشید که اتهامات، تهدیدها و خصومت ها را دور نگه دارید.
در اینجا چند نمونه از دستکاری با احساس گناه و گفتن حقیقت آورده شده است. کدام یک را ترجیح می دهید با شما صحبت کند؟
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : دستکاری با احساس گناه صادقانه صحبت کردن من بسیار خسته، فرسوده، مدفوع از کار تمام روز و سپس اضافه کاری هستم.
من از این همه اضافه کاری (دروغ) مهم نیستم، زیرا می دانم که چقدر دلت برای خرید آن ماشین جدید است. خوشحالم که اضافه کاری (دروغ) کار می کنم تا بتوانیم آن را برای شما بخریم.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : من واقعا خسته هستم، هر چند (حقیقت). سخت کار کردن واقعا به من میرسه فقط نمیدانم از کجا انرژی بگیرم تا بیلی را امشب به جلسه پیشاهنگیاش برانم.
امشب خسته ام لطفاً امشب بیلی را به جلسه پیشاهنگی اش برسانید؟ عشق دستکاری نمی کند عشق جرات گفتن حقیقت را دارد.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : گاهی اوقات یک فرد آنقدر به دستکاری با گناهکار کردن افراد عادت می کند که وقتی عشق را می بیند نمی تواند آن را تشخیص دهد!
دستکاری می گوید: عشق می گوید: هیچ کس هرگز با من تماس نمی گیرد. تلفن به سختی زنگ می خورد. البته من همیشه به شما زنگ می زنم.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : در واقع هفته گذشته دوبار با شما تماس گرفتم. تو هیچ تعهدی به من نداری دوستت دارم بدون هیچ رشته ای آیا می دانستید شوهر شرلی هر جمعه برای او گل می آورد؟ او باید واقعا او را دوست داشته باشد. البته هیچ کس برای من گل نمی آورد.
عزیزم خیلی خوشحال میشم اگه برام گل بخری. ازت میخوام برام گل بیاری آیا شما؟ من سوار کلیسا نشده ام. من ۱۲ بلوک در برف و سرما راه می روم.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : اما همه چیز درست است. من مهم نیستم آیا میخواهید در آنجا توقف کنید و به من سوار کلیسا شوید؟ نه؟
مشکلی نیست. من شما را مسئول آسایش خود نمی دانم. وقتی درست بیرون می آیید و می گویید چه می خواهید، دستکاری را متوقف می کنید.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : دستکاری با احساس گناه بازی می کند. اگر بتوانید کاری کنید که کسی احساس گناه کند، می توانید او را وادار به انجام آنچه می خواهید کنید.
به سختی راه خداوند است. آقا و خانم ل از رفتار دختر ۱۶ سالهشان عذاب میکشیدند. او هر شب بیرون بود، مشروب مینوشید و سیگار میکشید.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : با گروهش سوار میشد و با پسرها صمیمی بود. پدر و مادرش احساس کردند که او را به طرز وحشتناکی شکست داده اند.
آنها دخترشان را با این فکر بزرگ کرده بودند که برای آوردنش به دنیا چیزی به او بدهکارند. خانم L. قبل از عروسی خود با آقای L. باردار بود و هر دو در این مورد احساس گناه می کردند.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : آنها سعی می کردند به دخترشان هر چیزی را بدهند تا زندگی را برای او ارزشمند کنند و به نوعی تاوان دهنده بود.
آنها فداکاری کردند و دستمزدهای ناچیز خود را کم کردند و او را به بهترین مدارس خصوصی فرستادند، لباس های گران قیمت او را خریدند، به او دروس خصوصی پیانو، باله، ویولن، اسب سواری، اسکی و اسکیت بازی دادند.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : آنها او را با اسباببازیها، بازیها، اثاثیههای زیبا پر کردند، مهمانیها، گردشها، تابستانها در کمپ را به او دادند.
هر آنچه که او میخواست یا ابراز تمایل میکرد. آنها دخترشان را خیلی دوست داشتند، اما آغشته به تعهد و گناه بود. در زمانی که آنها به دنبال مشاوره مسیحی بودند.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : خانم ال. به خود مجموعه ای از رفتارهای دستکاری ناموفق را یاد داده بود. او گیج و ناامید بود زیرا دخترش به خواستهها و قوانین تعهدیاش عمل نمیکرد.
آقای L. نیز برای پاسخ در مضیقه بود. علیرغم تهدیدها، نصیحتها، طغیانها، گریهها، درخواستها و اتهامات گناهآمیز او در مورد اینکه او و خانم L. چقدر برای او انجام دادهاند.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : هیچ کاری نتیجه نداد. دختر آنها در مخالفت مستقیم با خواسته های آنها، کار خودش را انجام می داد.
آقا و خانم L. باید یاد می گرفتند که چگونه لیست انتظارات خود را منتشر کنند و آنها را در پای صلیب بگذارند. به جای استفاده از تکنیکهای دستکاری با احساس گناه، آنها باید یاد بگیرند که صادقانه و عاشقانه صحبت کنند.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : دستکاری واقعاً سوزی، اخیراً به ندرت در خانه هستی و ما اینجا تنها می نشینیم و شب به شب نگران تو هستیم.
ما از شما می خواهیم که امشب در خانه بمانید و با ما باشید. ما چند بازی انجام می دهیم و یک شب خوب از آن می سازیم. منظورت چیه که نمیخوای با ما، والدین خودت باشی؟
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : آیا متوجه میشوی که ما برای تو فداکاری کردهایم و حالا نمیخواهی یک شب قدیمی را با ما بگذرانی، دو نفر روی این زمین که واقعاً تو را دوست دارند؟
ما می توانیم درک کنیم که شما می خواهید امشب با دوستان خود بیرون بروید، اما باید آن را لغو کنید. ما می خواهیم به عنوان یک خانواده با هم باشیم و یک شب با هم داشته باشیم.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : تا به سالهایی فکر کنیم که برای شما انجام میدهیم، بدون آنها میرویم، همه چیز را به شما میدهیم تا زندگی را برای شما شاد کنیم!
تو خاص هستی به همین دلیل شما را دوست داریم. گفتگو با سوزی به همین جا ختم نشد. زمان لازم بود تا او با رفتارهای غیرقابل دستکاری سازگار شود و همچنین تغییراتی در نگرش ها و اعمال خود ایجاد کند.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : خداوند عیسی آماده است تا با قدرت روح القدس ما را به تمام حقیقت هدایت کند. او ما را از شریعت گناه و مرگ آزاد کرده است.
قانون قدیمی خواسته ها، تعهدات و انتظارات دیگر بر ما حکومت نخواهد کرد. ما اکنون تحت قانون فیض هستیم.
افسردگی و اضطراب در نوجوانان : ما آزادیم کری برای مشکلاتش از حرفه ای کمک گرفت زیرا فکر می کرد کنترل زندگی خود را از دست می دهد.
روابط او در یک پیچ و تاب دلسرد کننده از تعهدات بود. او به خودش گفت که مدیون همه است و به ندرت چنین کاری می کرد.