افسردگی و لاغری
افسردگی و لاغری : تأثیر عمده ای بر نحوه درک ما از جهان دارد. اگر احساس کنیم که مورد بی مهری قرار گرفته ایم، دنیا بی محبت به نظر می رسد و آنگاه هر لحظه از هر روز حس مورد بی مهری ما تایید می شود.
به هر حال افسردگی یعنی همین. این نوع افکار را «افکار خودکار» مینامند زیرا در حاشیه آگاهی ما بهعنوان نوعی تکگویی درونی مداوم عمل میکنند.
افسردگی و لاغری : اگر این افکار شناسایی شوند و آشکار شوند، وضعیت ذهنی آنها، اعم از اضطراب یا افسردگی یا هر یک از روان رنجورهای دیگر، می تواند حل شود.
بنابراین این نوع درمان «شناختی» نامیده میشود، زیرا اساساً در مورد تغییر افکار ما در مورد خود، جهان و آینده است. اثبات پودینگ، همانطور که می گویند.
افسردگی و لاغری : در خوردن است و این واقعیت که این نوع درمان به خوبی کار می کند، در مطالعات کنترل شده بی شماری، تاییدی قوی بر این است که بینش اساسی که افکار ما در پس آن نهفته است.
و حفظ، بیماری های عصبی در اصل درست است. x پیشگفتار با این وجود، ممکن است برخی به دلیل داشتن تردید بخشیده شوند.
افسردگی و لاغری : مفهوم شناخت درمانی مستلزم عادت کردن است و مطمئناً سخت است که بتوانیم مشکلات روانی پیچیده را با چنین مفهومی به ظاهر ساده توضیح دهیم.
شاید این تصور قابل درک وجود داشته باشد که همه چیز کمی ساده یا پیش پا افتاده به نظر می رسد، که نمی تواند به علت اصلی منبع اضطراب یا افسردگی دست یابد.
افسردگی و لاغری : بنابراین لازم است کمی عمیقتر به بررسی ریشههای شناخت درمانی بپردازیم و شاید سادهترین راه انجام این کار، مقایسه آن با آنچه برای بسیاری کهن الگوی همه اشکال رواندرمانی – روانکاوی است، باشد.
روانکاوی ادعا می کند که منشأ روان رنجورها را در آسیب های فراموش شده و سرکوب شده اولیه دوران کودکی شناسایی می کند.
افسردگی و لاغری : بنابراین کمتر به خود افکار می پردازد تا به معنای پنهانی که (ادعا می کند) زیربنای آنها است. با این حال، سؤال مهم این است که آیا روانکاوی مردم را بهتر میکند.
یا حداقل کمتر ناراحت میشود. بسیاری از مردم مطمئناً بر این باورند که به آنها کمک شده است، اما زمانی که پروفسور گاوین اندروز از دانشگاه نیو ساوت ولز تمام مطالعاتی را که در آن نتایج روانکاوی به طور عینی در مجله روانپزشکی بریتانیا در سال ۱۹۹۴ اندازهگیری شده بود، مرور کرد.
افسردگی و لاغری : نتوانست نشان دهد که این کار بهتر از “فقط صحبت کردن” بود. در شناخت درمانی، اهمیت افکار انسان دقیقاً در محتوای آنها و چگونگی تأثیر آن بر احساس فرد نسبت به خود نهفته است.
نکته ای که توسط یکی از پیشگامان اولیه آن، آرون بک، به خوبی نشان داده شده است. در دهه شصت، در حالی که بک به عنوان روانکاو در فیلادلفیا مشغول به کار بود.
افسردگی و لاغری : با یک زن جوان با حالت اضطرابی برخورد می کرد که در ابتدا به شیوه روانکاوانه واقعی آن را به دلیل ناتوانی در حل تعارضات جنسی ناشی از مشکلات دوران کودکی تفسیر کرد.
در طی یک جلسه متوجه شد که بیمارش بهطور خاص ناآرام به نظر میرسد و با جویا شدن علت آن، احساس خجالت میکند.
افسردگی و لاغری : زیرا فکر میکرد که ابراز بدی میکند و پیش پا افتاده و احمقانه به نظر میرسد. بک به یاد می آورد: «این افکار خودارزیابی بسیار قابل توجه بودند/ بک به خاطر می آورد، «زیرا او در واقع بسیار گویا بود/ با بررسی بیشتر متوجه شد که این الگوی نادرست تفکر – که او کسل کننده و غیر جالب است.
در تمام روابط او نفوذ کرده است. او به این نتیجه رسید که اضطراب مزمن او ارتباط چندانی با زندگی جنسی او ندارد.
افسردگی و لاغری : بلکه از ترس دائمی ناشی میشود که معشوقش ممکن است برای غلبه بر افسردگی یازدهم خود را ترک کند.
زیرا او را به همان اندازه که او فکر میکرد بیعلاقه میدانست. در طی چند سال آینده، بک متوجه شد که میتواند الگوهای تفکر مشابه و کاملاً قابل پیشبینی را در تقریباً همه بیمارانش شناسایی کند.
افسردگی و لاغری : او برای اولین بار متوجه شد که دارد به ذهن بیمارانش نفوذ می کند و شروع به دیدن جهان آن گونه که آنها آن را تجربه کرده اند، می کند.
کاری که در تمام سال های روانکاوی قادر به انجام آن نبوده است. از این منظر، او اصول شناخت درمانی را توسعه داد.
افسردگی و لاغری : در مقایسه با روانکاوی، شناخت درمانی مطمئناً بسیار ساده تر به نظر می رسد، اما ما نباید این را به این معنا بدانیم که عمق کمتری دارد.
شکست اصلی بنیانگذاران روانکاوی این بود که آنها اهمیت واقعی افکار را در روان رنجوری انسان تشخیص ندادند.
افسردگی و لاغری : هنگامی که این اهمیت توسط کسانی مانند آرون بک درک شد، اختلالات روانی انسان به آسانی قابل درک تر و در نتیجه ساده تر شدند.
اما این سادگی یک فرضیه علمی ظریف است که واقعیت ها را به طور کامل توضیح می دهد. نمی توان به شدت بر تفاوت عظیمی که شناخت درمانی ایجاد کرده است تأکید کرد.
افسردگی و لاغری : اکنون می توان به طور کاملاً مستقیم توضیح داد که چه چیزی اشتباه است، به گونه ای که مردم اطمینان حاصل کنند.
در عین حال به آنها اجازه می دهد که به حل مشکلاتشان خوش بین باشند. بالاخره در اینجا یک درمان گفتاری موثر است.
افسردگی و لاغری : پروفسور گاوین اندروز در بررسی خود در مجله بریتانیایی روانپزشکی درمان شناختی را به عنوان «درمان انتخابی» در موارد تعمیم یافته معرفی کرد.