افسردگی و وسواس فکری شدید
افسردگی و وسواس فکری شدید : او موفق شد به طور مشروط در مدرسه بماند، اما بسیاری از دوستانش ترک تحصیل کردند. برخی از آنها در حال ازدواج بودند.
آرنی شروع به قرار گذاشتن با دختری کرد که سیگار و مشروب نمیکشید، که باعث خوشحالی والدینش شد و آنها این رابطه را تشویق کردند.
افسردگی و وسواس فکری شدید : آرنی مطمئن نبود که میخواهد با او جدی باشد و در زمانی که تصمیم به جدایی میگرفت، خبر باردار بودنش را فاش کرد.
همانطور که از او انتظار می رفت آرنی با دختر ازدواج کرد. او مدرسه را به کلی رها کرد و ایده کلاس های عصرانه را کنار گذاشت و در شرکت پدرشوهرش مشغول به کار شد و تا به امروز در آنجا کار می کند.
افسردگی و وسواس فکری شدید : سه سال پیش، آرنی و همسرش تجربه تغییر دین را داشتند و قلب خود را به عیسی مسیح دادند. دو فرزند آنها مسیحی هستند و خداوند را نیز دوست دارند.
و آنها یک خانواده فعال در کلیسای خود هستند. اما آرنی ناراضی است. او نمی تواند بفهمد چه مشکلی دارد. هنگامی که مسیحی شد.
افسردگی و وسواس فکری شدید : بارها شهادت داد و گفت که خداوند او را از چه چیزی نجات داده بود. او در مورد زندگی گذشته خود در مواد مخدر و زندگی بی بند و بار گفت و چقدر خوشحال بود که شخص جدیدی در مسیح شسته شده در خون عیسی بود.
مسیحیان کلیسای او از دیدن آنچه که قدرت خدا می تواند در یک شخص انجام دهد بسیار هیجان زده شدند. پس چطور اینقدر بدبخت بود؟ “چه مرگمه؟” آرنی پرسید. “قرار است من پر از شادی باشم. من یک مسیحی هستم!” او احساس می کند که باید احساسات منفی خود را کنترل کند.
افسردگی و وسواس فکری شدید : زیرا این همان چیزی است که دیگران از او انتظار دارند. او احساس می کند که اگر اجازه دهد احساسات واقعی خود ظاهر شود.
به خاطر آنها مورد قضاوت و محکومیت قرار خواهد گرفت. او شهادت داده است که اکنون که یک مسیحی است، زندگیاش چقدر بهتر است و نمیخواهد با افشای احساسات ناخوشایند و افسردهاش مانند یک منافق به نظر برسد.
افسردگی و وسواس فکری شدید : آرنی در طول سال ها به خود آموخته است که باید انتظارات افراد اطرافش را برآورده کند. او در کلیسا دقیقاً همان چیزی را می گوید که فکر می کند دیگران انتظار دارند. او لباس میپوشد، صحبت میکند.
راه میرود و همانطور که فکر میکند جماعت و کشیش از یک مرد مسیحی سربلند انتظار دارند، عمل میکند. در کار او دقیقاً همانطور که از او انتظار می رود انجام می دهد.
افسردگی و وسواس فکری شدید : با پدرشوهرش کنار می آید چون تاییدش را دارد. حقیقت این است که او واقعاً کاری را که انجام می دهد دوست ندارد، اما پذیرفته شدن و دوست داشتنش برایش مهم تر از انجام کاری است که می خواهد و دوست دارد انجام دهد.
در واقع او این دو را گیج می کند. او تایید شدن را با شاد بودن مرتبط می داند. او در خانه فکر می کند که همسرش از او انتظارات خاصی دارد و بنابراین آنها را برآورده می کند.
افسردگی و وسواس فکری شدید : خانه، ماشین، اثاثیه، لوازم خانگی، حتی تعطیلات – او به طور قابل قبول و قابل قبولی فراهم می کند. همه راضی هستند، همه چیز خوب و شیک است.
مشکل چیه؟ آرنی در بیشتر عمرش به خودش اجازه نداده که خودش و نیازهایش را خیلی مهم بداند. او این باورها را وارد زندگی مسیحی خود کرد.
افسردگی و وسواس فکری شدید : و از آنجایی که تشخیص آنها همیشه آسان نیست، او میتوانست مانند خود مرد فوقالعاده همیشگیاش ادامه دهد.
بیآنکه متوجه شود، بیش از همه برای خودش. از این گذشته، آیا مسیحی قرار نیست همسایه خود را بالاتر از خود احترام بگذارد؟
افسردگی و وسواس فکری شدید : اگر به خودت احترامی ندهی، نمیتوانی آنطور که باید به همسایه خود احترام بگذاری. در بهترین حالت احساسات شما روان رنجور و تحقیرکننده هستند.
خدا ما را ذلیل نمی خواهد. او ما را سالم و سالم می خواهد. شخص تحقیرکننده برای جلب رضایت دیگران، تملق و چاپلوسی می کند. اگر دیگران او را تایید نکنند، احساس بی ارزشی می کند.
افسردگی و وسواس فکری شدید : نظرات خوب او در مورد خودش معنایی ندارد. نظر دیگران مهم است. آرنی نیازها و احساسات خود را مهم نمی داند. تا زمانی که دیگران را راضی می کند.
احساس می کند زندگی اش خوب پیش می رود. تا زمانی که دیگران او را دوست دارند و او را تأیید می کنند، او احساس می کند اوضاع خوب است.
افسردگی و وسواس فکری شدید : اما اکنون او در می یابد که اوضاع اصلاً خوب یا خوب نیست. او که تقریباً ۳۰ سال سن دارد، هنوز هم با اضطراب یک نوجوان زندگی می کند.
به همین دلیل نمی تواند واقعاً دیگران را دوست داشته باشد. برخی از باورهای نادرست آرنی عبارتند از: ۱. راه دوست داشتن دیگران این است که همان چیزی باشم که دیگران می خواهند و کاری را انجام دهم که برای آنها خوشایندتر است.
افسردگی و وسواس فکری شدید : بیشتر مسیحی است که دیگران را راضی کنم تا خودم. ۳. دیگران حق قضاوت درباره اعمال من را دارند.
فکر کردن به نیازهای خود یا مهم دانستن نیازهای خود در مقایسه با خواسته های دیگران، اشتباه و غیرمسیحی است.
افسردگی و وسواس فکری شدید : این اشتباه است که حاضر نباشم خواسته های خود را برای خشنود کردن دوستان و خانواده زمانی که آنها می خواهند فراموش کنم.
جلب رضایت دیگران یک بیمه نامه است که تضمین می کند که مردم در مقابل من با من خوب رفتار خواهند کرد. وقتی به شدت نیاز دارم، نیازهای خود را برای کمک به من فراموش می کنند.
افسردگی و وسواس فکری شدید : وقتی دیگران از من ناراضی هستند، نمی توانم از آرامش یا شادی یک لحظه لذت ببرم. ۸. تأیید دیگران برای احساس خوب بودن و آرامش ذهنی من ضروری است.
زیرا خدا نمیخواهد که من خوشحال باشم، مگر اینکه دیگران من را تأیید کنند. ۹. آن چیزی باشم که دیگران می خواهند تنها راه مورد پسند شدن است.
افسردگی و وسواس فکری شدید : راضی کردن دیگران و انجام آنچه از من انتظار دارند، تنها راه برای به دست آوردن دوستان است. اگر به هر یک از موارد بالا اعتقاد دارید، دروغ را باور می کنید.