برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : وقتی او برگشت، می خواستم برای ده هزارمین بار بر سر او فریاد بزنم، اما قدرت انجام آن را نداشتم.
فقط به او نگاه کردم و با ناراحتی گفتم: “چرا، لوری، چرا؟” لوری به وضعیت من توجه کرد و با صدایی آرام پرسید: «واقعاً میخواهی بدانی؟» سرم را تکان دادم و لوری ابتدا با تردید به من گفت و سپس همه چیز بیرون رفت. من هرگز به او گوش نکرده بودم.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : همیشه به او می گفتم این کار را بکن یا آن کار. وقتی می خواست افکار، احساسات، عقایدش را به من بگوید.
با دستورات بیشتر حرفش را قطع کردم. متوجه شدم که او به من نیاز دارد – نه به عنوان یک مادر رئیس، بلکه به عنوان یک محرم، راهی برای همه سردرگمی های او در مورد بزرگ شدن.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : و تنها کاری که انجام می دادم این بود که در زمانی که باید گوش می کردم صحبت می کردم. من هرگز او را نشنیده بودم.
از آن زمان به بعد به او اجازه دادم هرچه می خواهد صحبت کند. او به من میگوید که چه چیزی در ذهنش است، و رابطه ما به طرز بیاندازهای بهبود یافته است.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : او دوباره یک فرد تعاونی است.» آگهی بزرگی در صفحه مالی یک روزنامه نیویورک منتشر شد که در آن فردی با توانایی و تجربه غیرعادی دعوت می شد.
چارلز تی کوبلیس به آگهی پاسخ داد و پاسخ خود را به شماره جعبه ارسال کرد. چند روز بعد با نامه ای از او دعوت به مصاحبه شد. قبل از اینکه تماس بگیرد.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : ساعت ها در وال استریت گذراند تا همه چیز ممکن را در مورد فردی که کسب و کار را تاسیس کرده بود، پیدا کند.
او در طول این مصاحبه خاطرنشان کرد: «باید بسیار افتخار کنم که با سازمانی با سابقه ای مانند شما ارتباط دارم. می دانم که شما بیست و هشت سال پیش با چیزی جز اتاق میز و یک تن نگار شروع کردید.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : آیا این درست است؟» تقریباً هر فرد موفقی دوست دارد از مبارزات اولیه خود به یاد بیاورد. این مرد نیز از این قاعده مستثنی نبود.
او برای مدت طولانی در مورد اینکه چگونه با ۴۵۰ دلار پول نقد و یک ایده اصلی شروع کرده است صحبت کرد. او گفت که چگونه با ناامیدی مبارزه کرده و با تمسخر مبارزه کرده است.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : چگونه او در نهایت بر خلاف همه شانس پیروز شده بود تا این که مهم ترین مدیران وال استریت برای کسب اطلاعات و راهنمایی نزد او می آمدند.
او به چنین رکوردی افتخار می کرد. او حق داشت که باشد، و زمان بسیار خوبی برای گفتن در مورد آن داشت.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : در نهایت، او به طور خلاصه از آقای کوبلیس در مورد تجربیاتش سوال کرد، سپس با یکی از معاونان خود تماس گرفت و گفت: “فکر می کنم این شخصی است که ما به دنبال او هستیم.” کارفرمای احتمالی او به طرف مقابل و مشکلاتش علاقه نشان می داد.
او طرف مقابل را تشویق کرد تا بیشتر صحبت را انجام دهد – و تأثیر مطلوبی بر جای گذاشت. روی جی بردلی از ساکرامنتو، کالیفرنیا، مشکل برعکس داشت.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : او گوش میکرد که یک بالقوه خوب برای یک موقعیت فروش با خود صحبت میکرد تا با شرکت بردلی کار کند.
روی گزارش داد: «به عنوان یک شرکت کارگزاری کوچک، هیچ مزیت جانبی مانند بستری شدن در بیمارستان، بیمه پزشکی و مستمری نداشتیم. هر نماینده یک نماینده مستقل است.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : ما حتی برای مشتریان بالقوه سرنخ ارائه نمی کنیم، زیرا نمی توانیم مانند رقبای بزرگتر برای آنها تبلیغ کنیم. «ریچارد پرایور تجربهای را داشت که ما برای این موقعیت میخواستیم، و ابتدا دستیار من با او مصاحبه کرد و او در مورد تمام نکات منفی مربوط به این شغل به او گفت.
وقتی وارد دفتر من شد کمی دلسرد به نظر می رسید. من به یک مزیت مرتبط بودن با شرکتم اشاره کردم، این که یک پیمانکار مستقل و در نتیجه عملاً خوداشتغالی هستم.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : وقتی در مورد این مزایا با من صحبت میکرد، از هر فکر منفی که وقتی برای مصاحبه میآمد صحبت میکرد.
چندین بار به نظر می رسید که در حالی که در حال فکر کردن به هر فکری بود، نیمه با خودش صحبت می کرد. گاهی وسوسه می شدم که به افکار او بیفزایم.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : با این حال، وقتی مصاحبه به پایان رسید، احساس کردم که او خودش را به تنهایی متقاعد کرده است.
که دوست دارد برای شرکت من کار کند. «از آنجایی که من شنونده خوبی بودم و به دیک اجازه دادم بیشتر صحبت کند.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : او میتوانست هر دو طرف را نسبتاً در ذهنش بسنجید و به نتیجه مثبت رسید، که چالشی بود که او برای خودش ایجاد کرد.
ما او را استخدام کردیم و او یک نماینده برجسته برای شرکت ما بوده است.» حتی دوستان ما نیز ترجیح می دهند درباره دستاوردهای خود با ما صحبت کنند تا اینکه به افتخار ما درباره دستاوردهایمان گوش دهند.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : لاروشفوکو، فیلسوف فرانسوی، میگوید: «اگر دشمن میخواهید، بر دوستانتان برتری دهید.
اما اگر دوست می خواهی، بگذار دوستانت بر تو برتری دهند.» چرا این درست است؟ زیرا وقتی دوستان ما بر ما برتری دارند، احساس اهمیت می کنند.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : اما زمانی که از آنها برتری بگیریم، آنها – یا حداقل برخی از آنها – احساس حقارت و حسادت خواهند کرد.
تا کنون محبوب ترین مشاور استخدام در آژانس پرسنل Midtown در شهر نیویورک، Henrietta G – . همیشه اینطور نبوده است. هنریتا در چند ماه اول ارتباطش با آژانس، هیچ دوستی در بین همکارانش نداشت.
برای افسردگی بعد از ترک اعتیاد : چرا؟ زیرا هر روز به جاهایی که داده بود، حسابهای جدیدی که باز کرده بود و هر چیز دیگری که انجام داده بود، میبالید.
هنریتا به یکی از کلاس های ما گفت: «من در کارم خوب بودم و به آن افتخار می کردم.