بیماری افسردگی و خودکشی
بیماری افسردگی و خودکشی : شما نه تنها رفتار خود را تغییر می دهید، بلکه نگرش خود را در مورد پیامدهای تغییر تغییر می دهید. شرلی وقتی متوجه میشود که تنها فردی روی زمین است.
که میتواند خود را چاق یا لاغر کند، میتواند از خوردن پیتزا و بستنیای که شوهرش به خانه آورده است دست بکشد.
بیماری افسردگی و خودکشی : اگر شوهرش با تغییر او مخالفت کند، شرلی می تواند با آماده کردن خود برای عواقب منفی آن را مدیریت کند.
او به خودش می گوید: «اشکالی ندارد که شوهرم رژیم جدید من را قبول نداشته باشد. من خواهان تایید تصمیماتم نیستم.
بیماری افسردگی و خودکشی : به مرور زمان به خاطر نخوردن غذاهای چاق کننده به من احترام می گذارد. من می توانم تغییر کنم!» لیلا نگرش خود را نسبت به کلاس سوم کلاس خود تغییر می دهد و متوجه می شود که خودش را عصبانی می کند.
نه هیچ کس دیگری. او شروع به یادگیری مهارت های مدیریت شخصی همراه با مهارت های مدیریت کلاس می کند. او متوجه می شود که ناامیدی و عصبانیت او به چیزی بیش از شغل او مربوط می شود.
بیماری افسردگی و خودکشی : اما وقتی او بر تصمیمات زندگی عاطفی خود قدرت می گیرد، برای مقابله با باورهای نادرست خشم و ناامیدی مجهزتر می شود.
او به خودش می گوید: «اشکالی ندارد که کامل نباشی». “من به طور دائمی خودکنترلی ندارم. من می توانم تغییر کنم و در حال تغییر هستم!» وقتی تصمیم به تغییر میگیرید.
بیماری افسردگی و خودکشی : تعداد دفعاتی را که هر روز احساسات خود را به رویدادهای بیرونی نسبت میدهید، در دفترچه یادداشت خود بنویسید.
پس از گفتن عبارات کلامی منفی خود را در اسرع وقت در دفتر خود بنویسید. ۳. همانطور که در این کتاب توضیح داده ایم، روش بهتری برای رسیدگی به مسائل بنویسید.
بیماری افسردگی و خودکشی : برخی از نوشتههای دفترچه یادداشت ممکن است به این شکل باشند: حقیقت غلط ۸:۰۰ صبح، به دلیل باران احساس کثیفی میکردم.
اگر بخواهم باشم می توانم وقتی باران می بارد خوشحال باشم. ساعت ۱۰:۳۰ صبح به جیمی گفت: “ناراحتی تو باعث می شود از دیوارها بالا بروم!” وقتی جیمی نق می زند.
بیماری افسردگی و خودکشی : دلم می خواهد از دیوارها بالا بروم. ساعت ۲ بعد از ظهر احساس کردم تقصیر کمیته است که من بیش از حد کار کرده ام. آنها به من اجازه دادند همه کارها را انجام دهم.
من به خودم اجازه می دهم بیش از حد کار کنم. با رنج بی سر و صدا بیشتر از همان ها دعوت می کنم. ساعت ۱۰:۰۰ شب از همسایهها عصبانی بودم و میخواستم حرکت کنم.
بیماری افسردگی و خودکشی : اگرچه به آنها اجازه نمیدادم از احساساتم باخبر شوند. به خودم اجازه می دهم در سکوت احساس عصبانیت کنم و رنج بکشم.
من می توانم احساساتم را به روشی غیر متهم کننده ابراز کنم. ۴. در روز برای اصلاح تفکر غیرمنطقی وقت بگذارید. زمان مشخصی را تعیین کنید.
بیماری افسردگی و خودکشی : زمان ناهار، زمان استراحت قهوه، قبل از خواب یا هر زمانی که برای شما بهترین است. این مهم است.
شناخت و شناخت تفکر غیرمنطقی اولین نکته حیاتی است. ثانیا، دانستن چگونگی تغییر آن افکار اشتباه ضروری است. و در نهایت، این کار را انجام دهید.
بیماری افسردگی و خودکشی : اقدام کنید! “کمیته من را زیاد کار نمی کند. من به خودم اجازه می دهم بیش از حد کار کنم.
قرار است روز پنجشنبه در جلسه درخواست کنم بخشی از مسئولیت هایم به دیگران تفویض شود.» «به خودم اجازه میدهم از نق زدن جیمی ناراحت باشم.
بیماری افسردگی و خودکشی : نق زدن یک رفتار آموخته شده است. من شروع به پاداش دادن به جیمی برای نق نق زدن و رفتارهای خوشایند خواهم کرد.» به خودتان بپذیرید که افکار منفی شما باعث ناراحتی شما می شود. وعده ای را که خداوند به قوم خود می دهد، حفظ کنید.
من روح جدیدی را در درون شما قرار خواهم داد و اجازه خواهم داد که تفکر شما تحت سلطه روح القدس قرار گیرد. هنگامی که این کار را انجام دهید.
بیماری افسردگی و خودکشی : متوجه خواهید شد که انتخاب آگاهانه برای تغییر دروغ های قدیمی بیش از یک ایده خودیاری است. در خداوند و در قدرت قدرت او قوی است.
تو می تونی تغییر کنی. کتاب مقدس مملو از داستان هایی از زندگی های تغییر یافته از طریق قدرت خدا است. ایمان شما را با قدرت خدا در تماس قرار می دهد.
بیماری افسردگی و خودکشی : هیچ کس دیگری نمی تواند به شما ایمان بدهد. تو تنها کسی هستی که میتوانی جان ایمان را بگیری. یا ایمان می آورید و به عیسی مسیح و کسی که در او هستید ایمان می آورید، یا در طول زندگی سرگردان هستید.
قربانی شرایط، افراد، رویدادها و موقعیت هایی که نمی توانید کنترل کنید. برخی از افرادی که زندگی آنها با ایمان به خدا به طور اساسی تغییر کرد، ایوب هستند (که در رنج های شدید خود اصرار داشت که خدا هنوز حاکم است).
بیماری افسردگی و خودکشی : موسی (که در خاندان مصر فرمانروایی نکرد و به بردگان یهود پیوست تا آنها را از بردگی خارج کند). یعقوب (که در مجموع ۱۴ سال صبر کرد و تلاش کرد تا بتواند با راحیل ازدواج کند). جوزف (که چندین سال را به خاطر جنایتی که مرتکب نشده در زندان گذراند).
داوود (که سالها از خشم شاه شائول فرار کرد). فقط چند مورد را نام ببریم. به جرات می توان گفت که هر مرد، زن و کودکی که با عیسی مسیح به عنوان ناجی و پروردگار زندگی خود مواجه می شود و آن را می پذیرد، تجربه تغییر می کند.
بیماری افسردگی و خودکشی : این تغییر، تبدیل و تجدید حیات روح آنهاست، زیرا ارواحشان زنده میشوند، «که نه از خون، نه از اراده جسم، و نه از اراده انسان، بلکه از خدا متولد شدهاند». ۱پس اگر کسی در مسیح باشد، مخلوق جدیدی است. چیزهای قدیمی از بین رفته اند.
اینک همه چیز جدید شده است. ۲ تغییر شرایط خود هیچ چیز در این فصل یا این کتاب به این معنی نیست که شما نباید سعی کنید شرایط خود را در جایی که مناسب است تغییر دهید.
بیماری افسردگی و خودکشی : ما سکوت و انفعال ساده را آموزش نمی دهیم که بگوییم در جایی که تفاوت بین شما و شرایط وجود دارد.
همیشه و به شکل غیرقابل انعطافی یک قانون است که فقط برای تغییر خود تلاش کنید. گاهی اوقات شما می خواهید شرایط خود را تغییر دهید تا اینکه در آنها بمانید و تمرکز کنید.