درمان افسردگی و اضطراب شدید
درمان افسردگی و اضطراب شدید : من باید شهادت کامل خود را در این دنیای تاریک و بی رحمانه حفظ کنم. وگرنه خدا از من راضی نیست این به من بستگی دارد که با نگرش ها و اقدامات همیشه قوی و شجاعانه خود جهان را متحول کنم.
اگر با دلی شکرگزار دچار مشکل و سختی نشوم، مشکلی در من وجود دارد. وقتی مشکلی برایم پیش می آید باید خوشحال باشم.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : گریه کردن یا متاسف شدن برای خودم گناه است. من هرگز نباید به کسی اجازه دهم که بداند من این کارها را انجام می دهم.
کمتر به من فکر خواهند کرد هیچ کس هرگز نباید بفهمد که من چه گناهکاری هستم. من باید احساساتم را پنهان کنم و همانطور که آهنگ می گوید “صورت شاد بگذار”.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : شش باور نادرست فوق تا حدودی با یکدیگر مرتبط هستند، زیرا در نتیجه بردگی شما نسبت به آنها، می توانید در بیمارستانی در جایی که به شدت بیمار هستید (رفتار اجتنابی. اضطراب های همراه بیش از حد است) مخفی شوید.
یا می توانید افسرده، ناامید، خودکشی یا خشمگین باشید، در هجوم شک و تردید به خدا. کلماتی مانند: “من دیگر نمی توانم این شیوه زندگی مسیحی را تحمل کنم! خیلی سخته! من نمی توانم به آنچه که باید باشم، زندگی کنم!» یا «هیچ کس مرا دوست ندارد.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : اگر امشب سرم را در تنور فرو میکردم و گاز را روشن میکردم، اصلاً به کسی اهمیت نمیداد. اصلا چرا ادامه بده؟» یا، «منظورت چیست که در محل کار افزایش حقوق نگرفتی؟ شما چه مشکلی دارید؟ آیا به اندازه کافی تلاش نکردی؟» “من در امتحان C گرفتم. حتما مشکلی برای من وجود دارد. این عادات تبلیغی باید با حقیقت جایگزین شود.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : حقیقت وحدتی است که عیسی مسیح در آن اصل و مرکز سازمان دهنده است.
کوچکترین حقیقت زندگی روزمره جزئی از آن حقیقت بزرگی است که جهان را توسط کسی که بالاتر از همه، در میان همه و در همه است.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : در کنار هم نگه می دارد. یک مسیحی فردی نیست که تحت تسلط نیروهای بیرونی جهان باشد.
نه کسی که شادی یا ناراحتی او به موقعیت ها، شرایط، یا حضور در رویدادها بستگی دارد. خوشبختی مسیحی از طریق شناخت او از عیسی و قدرت خدا در درون او حاصل می شود.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : روح القدس ساکن در هر نگرش، باور، رویا، امید و اندیشه نفوذ می کند. “من در او کامل هستم!” خودگویی پیروزمندانه و واقعی اوست.
این بدان معنا نیست که هرگز نباید یک موقعیت ناخوشایند را تغییر دهید! لطفاً بدانید که این کتاب به شما نمی گوید که منفعلانه همه رنج ها و دردها را بدون تلاش برای تغییر آن بپذیرید.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : زمانی که مناسب و در حد توان شماست که با تغییر موقعیت درد را از بین ببرید، انجام ندادن آن مخرب و کاملا احمقانه خواهد بود.
مثال: یک مرد جوان با مدرک دانشگاهی در هنر به عنوان فروشنده بیمه مشغول به کار می شود، حتی اگر فرصت های شغلی در زمینه ای وجود داشته باشد که وی واجد شرایط آن بوده است.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : او شغلی را که دارد دوست ندارد و از آن ناراضی و ناراضی است. با وجود این، او همان جایی که هست می ماند در حالی که به خودش می گوید عیب ندارد رنج بکشی. حماقت، درسته؟
شما از شانس یا تصادف واقعاً خوشحال و خوشحال نمی شوید. شادی ابدی حالتی نیست که از طریق امواج رادیویی پرواز کند و آرامش و شادی را به همراه داشته باشد.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : فقط به این دلیل که همه چیز «به درستی پیش میرود»، یا شخص دیگری تصمیم میگیرد که شما فرد ارزشمندی هستید.
یا اینکه شغل مناسب در دامان شما افتاده است. .. در سال هایی که جنگ جهانی دوم در اروپا بیداد می کرد، روستاهای کوچک یوگسلاوی با بمب، تیراندازی، تلافی جویانه و هر نوع سختی مورد اصابت قرار می گرفتند. نازیها بمبها را از بالای سر پرتاب کردند.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : ارتش پارتیزان تفنگها را شلیک کرد، ایتالیاییها تفنگها را شلیک کردند، ارتش اوستاسی تفنگها را شلیک کردند.
ستنیکها اسلحهها را شلیک کردند – روستاییان به سختی میدانستند که وقتی سربازان در جادههای فرسوده خود به اهتزاز در میآیند.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : کدام پرچم را به اهتزاز درآورند. اما یک خانواده به نام کواچ وجود داشت که به ایمان خود به خدا چسبیده بودند.
حتی اگر به نظر می رسید که تمام دنیا در حال تکه تکه شدن است. مرگ و ویرانی همه جا را فراگرفته بود و پایانی در آن دیده نمی شد.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : جوزکا کواچ همسر و مادر جوانی بود که با تمام وجودش به عیسی تعهد داده بود و او و همسرش زندگی خود را برای بهتر یا بدش به او دادند.
مطمئناً به نظر می رسید که این جنگ بدترین، حتی بدتر از جنگ جهانی اول بود. یک روز جوزکا با چندین زن دیگر به زندان انداخته شد.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : بخش زیر بخشی از کتاب در مورد خانواده کواچ است که دنیا ارزش آنها را نداشت: «سلولهایی که به سختی برای یک نفر بزرگ بودند.
هشت زن را در هر کدام نگهداری میکردند. دو پالت برای خواب و دو پتو بود. یک زهکش در وسط طبقه و یک پنجره نزدیک سقف با میله هایی در سراسر آن وجود داشت.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : او نذر کرد: «دیگر اشک نخواهم ریخت» و تا سی روز آینده که در آن سلول سپری کرد به آن عهد وفا کرد. آنها اولین وعده غذایی خود را بعد از ظهر روز بعد دریافت کردند.
نگهبان آن را در کنار زهکشی که به عنوان سرویس بهداشتی آنها نیز کار می کرد، روی زمین انداخت. گلدان مایع خاکستری فلس های ماهی در آن شناور بود.
درمان افسردگی و اضطراب شدید : جوزکا بانگ زد: «آه، خورش! «بفرمایید، دختران، اجازه دهید ما بخوریم.» «اما بو آنقدر تند بود که نمیتوانستند فنجان را بدون پیچیدن به چانه ببرند.
یکی از دخترها گریه کرد: «ماهی گندیده!» «به ما ماهی گندیده میخورند!» «به این غذا میگویند! این غذای خوکهاست!» «این آشغال است!»