رابطه افسردگی و طلاق
رابطه افسردگی و طلاق : پیتر خیلی خوب و با شکوه شروع می کند. بعد به دردسر می افتد و عاقبتش خیلی بد می شود. اکنون این تصویری است که پیتر، که در ابتدا به نظر میرسد سرشار از ایمان است.
در نهایت با شکست بدبختی در نهایت ناامیدی فریاد میزند. چه زود همه چیز اتفاق افتاد! در مورد این دریای خاص به ما گفته می شود که یکی از ویژگی های اصلی آن این است که طوفان ها به طور ناگهانی بر آن نازل می شوند. ممکن است یک لحظه آرام باشد و لحظه ای دیگر طوفانی خشمگین باشد.
رابطه افسردگی و طلاق : این اتفاق برای دریا در این مناسبت افتاد، و همچنین برای پیتر آن تغییر ناگهانی در کل موقعیت اتفاق افتاد. اکنون با درک این واقعه، مهم این است که آنچه را که اتفاق افتاده از نزدیک مشاهده کنم و نکته ای که باید بر آن تاکید شود این است که تفاوت بزرگ معجزه خاموش کردن طوفان با این حادثه کنونی این است که طوفان در آنجا آمد.
به عنوان یک عامل تازه برای ناراحت کردن شاگردان، خداوند ما به خواب رفت و سپس طوفان آمد، اما در اینجا در این حادثه، در مورد پیتر، اصلاً اینطور نیست. هیچ چیز جدیدی نیست، هیچ چیز تازه ای وجود ندارد. طوفان از قبل شروع شده بود و قبل از اینکه خداوند ما به جایی نزدیک شاگردان یا نزدیک قایق برسد، بیداد می کرد.
رابطه افسردگی و طلاق : به ما گفته میشود که کشتی در میان دریا، پر از امواج بود و پروردگار ما تنها در دامنه کوه مشغول دعا بود. این همان نکته ای است که باید تاکید کنیم که در اینجا شاگردان بدون پروردگار ما در قایق هستند و طوفان می درخشد.
سپس ناگهان او ظاهر می شود و این حادثه رخ می دهد. چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که پیتر پس از خروج از قایق هیچ عامل جدیدی برای مبارزه با آن نداشت.
رابطه افسردگی و طلاق : اینطور نبود که او به سمت آب صاف رفت و طوفان آمد. طوفان قبل از اینکه خداوند در نزدیکی قایق ظاهر شود وجود داشت. این نکته بسیار مهمی است که من آن را درک می کنم. هیچ عامل جدیدی مانند موقعیت دیگر وجود نداشت.
و با این حال پیتر دچار مشکل شد و ناراضی، ترسیده و ناامید شد. سوال نگاه به امواج lSI این است: چرا؟ و پاسخ این است که مشکل کاملاً در پیتر بود. پروردگار ما به ما تشخیص دقیقی می دهد که ایمان کم بود. ای کم ایمان چرا شک کردی؟ ایمان کم است که منجر به ورود شک می شود.
رابطه افسردگی و طلاق : بنابراین، به نظر من در اینجا تعدادی درس مهم وجود دارد که می توانیم بیاموزیم، و اگر آنها را یاد بگیریم و آنها را درک کنیم، ما را از بسیاری از حملات افسردگی معنوی نجات خواهند داد. اول و مهمتر از همه باید توجهم را به چیزی جلب کنم.
که مجبورم آن را به عنوان ذهنیت پیتر، یا اگر ترجیح می دهید، خلق و خوی پیتر توصیف کنم. بارها مجبور بوده ایم بر این حقیقت تأکید کنیم که وقتی تبدیل می شویم و نجات می دهیم و مسیحی می شویم خلق و خوی ما تغییر نمی کند. آنها دقیقا همان چیزی هستند که بودند.
رابطه افسردگی و طلاق : شما به شخص دیگری تبدیل نمی شوید، شما هنوز خودتان هستید. همه ما ممکن است بگوییم: “من زندگی می کنم. با این حال نه من، بلکه مسیح در من زندگی میکند، و در حالی که میافزاییم، «و حیاتی را که اکنون در جسم زندگی میکنم.
به ایمان پسر خدا زندگی میکنم»، با این حال «من» همیشه یکسان. شما همیشه خودتان هستید، و با وجود اینکه مسیحی می شوید، هنوز خودتان هستید. شما خلق و خوی خاص خود را دارید، ویژگی های خاص خود را دارید و نتیجه این است که همه ما مشکلات خاص خود را داریم.
رابطه افسردگی و طلاق : مشکلات خاصی وجود دارد که برای همه ما اساسی و مشترک است و حتی مشکل خاص ما در دسته کلی گناه و نتایج سقوط قرار می گیرد، اما به طرق مختلف، از چند جهت به سراغ ما می آید. همه ما با این واقعیت آشنا هستیم. همه اعضای کلیسا یکسان نیستند.
همه اعضای هر گروه، هر چند کوچک، یکسان نیستند. همه ما چیزهای خاصی داریم که باید به طور خاص و استثنایی مراقب آنها باشیم. افراد دیگر اصلاً از این چیزها ناراحت نیستند. آه، بله، اما آنها چیزهای دیگری دارند که باید مراقب آنها باشند.
رابطه افسردگی و طلاق : فرد تندخو باید این مزاج را از نزدیک تماشا کند و به همین ترتیب فرد بلغمی و بی حال باید مراقب باشد، زیرا او در کل ذهنیت خود به قدری شل و ول است که تمایل دارد در زمانی که باید بایستد، بایستد. به عبارت دیگر، همه ما مشکلات خاص خود را داریم و عموماً ناشی از خلق و خوی خاص خودمان است که خداوند به ما داده است.
من واقعاً میتوانم در این زمینه پا را فراتر بگذارم و بگویم که احتمالاً چیزی که بیش از همه باید تماشا کنیم، قدرت و نقطه قوت ما است. همه ما تمایل داریم در نهایت در قوی ترین نقطه خود شکست بخوریم. اکنون معتقدم که این در مورد پیتر بسیار صادق بود.
رابطه افسردگی و طلاق : ویژگی بزرگ پیتر انرژی، توانایی او برای تصمیم گیری سریع، شخصیت فعال او بود. او مشتاق و تکانشی بود، و این همان چیزی بود که او را به دردسر می انداخت. داشتن طبیعت پرانرژی چیز بسیار خوبی است.
برخی از بزرگترین مردانی که جهان تا به حال شناخته است، اگر در حین خواندن زندگینامهشان به درستی آنها را درک کنم، باید عمدتاً با انرژی آنها توضیح داده شوند، نه با ظرفیت فکری، نه با خردشان، بلکه با انرژی خالصشان. هنگامی که زندگی بسیاری از به اصطلاح مردان بزرگ را می خوانید به این نکته توجه کنید.
رابطه افسردگی و طلاق : انرژی یک کیفیت عالی است و چیزی که به طور کلی با آن همراه می شود ظرفیت تصمیم گیری است. خود را به شک و تردید سوق می دهیم. من به انواع خاصی از ادبیات اشاره میکنم، یا به حماقت جستوجو در برخی استدلالها که ما را فراتر از عمق ما خواهد برد.
چقدر این مهم است. افرادی هستند که به اندازه کافی احمق هستند که در مورد علم وارد بحث و جدل شوند، هر چند در مورد آن چیز کمی می دانند یا اصلاً نمی دانند.