علائم افسردگی شبانه
علائم افسردگی شبانه : ما حداقل احساس ناامیدی وحشتناکی خواهیم کرد. همچنین ممکن است احساس ناامیدی مداوم نسبت به سایر افراد داشته باشیم.
حتی زمانی که آنها در حد توان خود تلاش می کنند منطقی و مهربان باشند. اگر آرمان های ما خیلی بالا باشد، همیشه ایراد می گیریم.
علائم افسردگی شبانه : به جای اینکه از کاری که آنها انجام می دهند لذت ببریم و از آن نشان دهیم، تمایل داریم روی کارهایی که آنها انجام نمی دهند تمرکز کنیم.
و اگر صادق باشیم، میتوانیم کمی خودخواه باشیم. ما فقط بر این موضوع تمرکز میکنیم که «دیگری» تا چه حد با استانداردهای ما در مورد اینکه چگونه باید باشد، مطابقت دارد.
علائم افسردگی شبانه : ما ممکن است احساس رنجش کنیم زمانی که آنها بالا نروند. ناامیدی و ناامیدی از آنچه احساس می کنیم تا کنون در مورد اینکه چگونه می توانیم از چیزها و افرادی که اهداف ما را مسدود می کنند و روابط ما را تحت تاثیر قرار می دهند ناامید شویم.
یکی دیگر از حوزه های کلیدی ناامیدی حول محور احساسات شخصی است. برخی از افراد افسرده به این امید به رختخواب میروند که صبحها احساس بهتری داشته باشند.
علائم افسردگی شبانه : و وقتی این کار را نمیکنند بسیار ناامیدکننده است. اگر آنها بتوانند بگویند، “بله، من از این موضوع ناامید هستم.
اما برای رهایی از افسردگی زمان می برد.” امروز یک قدم می روم و می بینم تا کجا می توانم برسم، ممکن است از درد در امان بمانند.
علائم افسردگی شبانه : متأسفانه، افراد افسرده اغلب زمانی که از خواب بیدار می شوند، احساس عصبانیت (به طور قابل درک) می کنند و احساس خستگی نمی کنند.
اما آنها همچنین با حمله به خود اوضاع را بدتر میکنند، پیشبینی میکنند که روز بسیار بد پیش میرود و به خود میگویند که «باید» بهتر باشند.
علائم افسردگی شبانه : بسیاری از احساسات دیگر وجود دارد که می تواند منبع ناامیدی باشد. بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.
مشکل دان به وضوح نشان میدهد که وقتی امیدها و ایدهآلهای ما توسط احساسات ما ناامید میشوند، چگونه میتوانند مشکلاتی را ایجاد کنند.
علائم افسردگی شبانه : دان سال ها از حملات اضطراب رنج می برد و در نتیجه احساس می کرد زندگی را از دست داده است. او یک فانتزی قوی ایجاد کرد که اگر کسی بتواند اضطراب او را درمان کند.
می تواند مانند دیگران و به خصوص بیشتر شبیه برادرش باشد که در دنیای هنر موفق بوده است. وقتی او را دیدم، متوجه شدم که حملات او بر ترس از نفس کشیدن و مرگ متمرکز بود.
علائم افسردگی شبانه : با این حال، با نگاه کردن به شواهدی مبنی بر اینکه او در هنگام حمله اضطراب نمیمیرد و یاد گرفت که چگونه آرام شود.
تا کنترل بیشتری بر حملات خود داشته باشد، پیشرفت کرد. در واقع، او ۳ ۱۱ غلبه بر افسردگی آنقدر خوب عمل کرد که به سفری به اروپا رفت.
علائم افسردگی شبانه : اما وقتی برگشت، به رختخواب رفت، افسرده شد، احساس خودکشی کرد و بسیار عصبانی شد. ما در مورد مشکل به عنوان یکی از آرمان های غیر واقعی صحبت کردیم.
دان این خیال را داشت که اگر اضطرابش درمان شود، کارهای زیادی انجام می دهد و سال های از دست رفته را جبران می کند.
علائم افسردگی شبانه : در فانتزیاش، او مانند دیگران خواهد بود، میتواند سفر کند، موفق شود و به قول او «در نهایت به نسل بشر بپیوندد».
او معتقد بود که افراد عادی هرگز دچار اضطراب نمی شوند. همچنین او امیدوار بود که روشی جادویی وجود داشته باشد که اضطراب را از بین ببرد و به محض اینکه از بین رفت، برای همیشه از بین خواهد رفت.
علائم افسردگی شبانه : او توضیح داد که در سفر اروپایی خود، بیش از آنچه که انتظارش را داشت، دچار اضطراب شده بود. ما دو ستون نوشتیم که این وضعیت را نشان میداد.
با عنوان «من ایدهآل» (یعنی بدون اضطراب) و «من واقعی» (یعنی الان چطور هستم). من ایده آل من واقعی من مانند دیگران نه مانند دیگران/متفاوت می توانم از زندگی لذت ببرم زندگی بدبخت است اعتماد به نفس/موفق یک شکست اکتشافی ترسانده مکالمه ما چیزی شبیه به این شد.
علائم افسردگی شبانه : پل. به نظر می رسد که در سفر خود کارهای زیادی انجام داده اید، اما از آن ناامید شده اید. وقتی برگشتی چی شد؟
شروع کردم به نگاه کردن به گذشته و فکر کردم، “چرا باید برای من اینقدر سخت باشد که همیشه با این اضطراب مبارزه کنم؟” بعد از تمام تلاشی که انجام دادم باید از سفر بیشتر لذت می بردم. باید بیشتر کار می کردم. این یک مبارزه بوده است.
علائم افسردگی شبانه : بنابراین من فقط به رختخواب رفتم و فکر کردم که همه چیز چقدر بد است و چه فایده ای دارد. پل. به نظر می رسد که تجربه شما با ایده آل شما مطابقت ندارد. DON. اوه بله، خیلی دور از این بود. پل. خوب، وقتی متوجه شدید که سفر با ایده آل شما مطابقت ندارد.
چه چیزی در ذهن شما گذشت؟ DON. شروع کردم به فکر کردن که باید بیشتر از این لذت ببرم. اگر واقعا بهتر بودم، بیشتر از آن لذت می بردم. اگر احساس بهتری داشتم، بیشتر انجام می دادم.
علائم افسردگی شبانه : من هرگز در بالای این موضوع قرار نخواهم گرفت. خیلی دیر است و تلاش زیادی شده است. پل. به نظر می رسد که برای شما بسیار ناامید کننده بود. DON. اوه بله، خیلی، وحشتناک است، اما زمانی که برگشتم بیشتر شد. پل. در مورد خودت چی گفتی؟
سرخوردگی، ناامیدی و آرمان های از دست رفته DON. من یک شکست خورده هستم. من فقط کاملاً بی فایده بودم. بعد از تمام کارهایی که انجام دادیم، هیچ چیز تغییر نکرده است.
علائم افسردگی شبانه : پل. بیایید یک لحظه به دو ستون برگردیم و ببینیم که آیا این را فهمیده ام یا خیر. سالهاست که فکر میکنید اگر بهتر بودید اوضاع چگونه بود.
اما رسیدن به آنجا یک مبارزه است و این برای شما ناامید کننده است. وقتی ناامید می شوید، شروع به حمله به خودتان می کنید و می گویید که شما یک شکست خورده اید و دیگر خیلی دیر شده است.
علائم افسردگی شبانه : این باعث می شود “واقعی” شما بدون تغییر به نظر برسد. درست است؟ DON. بله کاملا. پل. آیا میتوانیم ببینیم که چگونه ناامیدی از نرسیدن به ایدهآل، این حمله درونی را به شما آغاز میکند، و هر چه بیشتر احساس شکست کنید، بیشتر مضطرب و افسرده میشوید؟