مبارزه با افسردگی کتاب
مبارزه با افسردگی کتاب : کاملاً واضح است که سؤال تشکر از اعضای کلیسای فیلیپی به خاطر هدیه و محبت آنها، رسول را با مشکل روبرو کرد. شاید فکر می کردید که در تشکر از افرادی که مهربان و سخاوتمند بوده اند، مطمئناً هیچ مشکلی وجود ندارد، و با این حال، آشکارا برای پل این یک مشکل است.
برای این کار ده آیه لازم است. شما اغلب می بینید که او در یک یا دو آیه با یک آموزه قدرتمند سر و کار دارد، اما وقتی صحبت از تشکر از اعضای کلیسای فیلیپی به خاطر خوبی و مهربانی آنها می شود، ده آیه لازم است. متوجه میشوید که او به تکرار خود ادامه میدهد. “نه اینکه در مورد نیاز صحبت کنم” و بعدا “نه به این دلیل که آرزوی هدیه دارم”.
مبارزه با افسردگی کتاب : نوعی بحث و جدل وجود دارد و به نظر می رسد او به سختی کلمات مناسب را پیدا کند. مشکل پل چیزی شبیه به این بود. او بسیار مشتاق بود که از محبت کلیسای فیلیپی تشکر کند. اما در عین حال او به همان اندازه نگران بود.
اگر نگوییم بیشتر مضطرب، تا به آنها نشان دهد که بی صبرانه منتظر این ابراز مهربانی آنها نبوده یا انتظارش را نداشته است، و حتی بیشتر از این که به هیچ وجه به خوبی و خوبی آنها وابسته نیست. سخاوت به این ترتیب او خود را با مشکلی مواجه می کند.
مبارزه با افسردگی کتاب : او باید این دو کار را همزمان انجام دهد. او باید از اعضای کلیسای فیلیپی تشکر کند، و با این حال باید این کار را به گونه ای انجام دهد که به هیچ وجه از واقعیت تجربه او به عنوان یک مرد مسیحی، وابسته به خدا، کاسته یا از آن بکاهد.
به همین دلیل است که برای این کار ده آیه لازم است. این مشکل یک آقا مسیحی بود که به احساسات دیگران حساس بود و سعی می کرد این دو چیز را با هم آشتی دهد. و این رسول چه آقای بزرگی بود، چقدر نگران احساسات دیگران بود.
مبارزه با افسردگی کتاب : به عنوان یک جنتلمن، او مشتاق است قدردانی عمیق خود را ابراز کند و به آنها بفهماند که محبت آنها واقعاً او را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده است، اما از طرف دیگر نگران است که به آنها کاملاً روشن کند که وقت خود را صرف نکرده است. تعجب میکردند که چرا به نیازهای او فکر نکردهاند.
رنج میکشیدند زیرا چیزی برای او در زندان نفرستادهاند، متعجب میشدند که چرا کلیساها تدارکاتی برای امداد او ارسال نکردهاند. او می خواست کاملاً روشن کند که اصلاً شرایط او چنین نبوده است و آنچه در این ده آیه داریم روش رسول برای حل آن مشکل خاص است.
مبارزه با افسردگی کتاب : اکنون چیزی که ما باید در مورد حقیقت مسیحی درک کنیم این است که این چیزی است که بر کل زندگی ما حاکم است. انجیل مسیحی بر کل زندگی مسیحیان تسلط دارد. تفکر او را کنترل می کند، همانطور که در آیه ۸ می بینیم، عمل او را همانطور که در آیه g می بینیم کنترل می کند.
و اکنون، در این ده آیه، می بینیم که چگونه یک مسیحی، حتی در موردی مانند سپاسگزاری از یک محبت، این کار را به گونه ای انجام می دهد که با روش و روش فردی که یاد می گیرد قناعت می کند، متفاوت است. مسیحی مسیحی نمی تواند کاری انجام دهد.
مبارزه با افسردگی کتاب : حتی در موردی مانند این، مگر به شیوه ای واقعاً مسیحی. بنابراین در اینجا، رسول، در یک زمان، مدیون خود را به دوستان خود نشان می دهد، اما همچنان مدیون خود را بیشتر به خداوند. پولس همیشه به شهرت خداوند حسادت میورزید.
و میترسید که با تشکر از فیلیپیها برای هدیهشان، این تصور را ایجاد کند که خداوند جدا از آنها برای او کافی نیست. او اول باید این را حفظ کند. او این فیلیپیایی ها را بسیار دوست دارد و عمیقاً از آنها سپاسگزار است.
مبارزه با افسردگی کتاب : اما او پروردگارش را بیشتر دوست دارد و میترسد که مبادا در سپاسگزاری از آنها به نحوی به این گمان برسد که خداوند برای او کافی نبوده است یا اینکه او به معنای نهایی به فیلیپیان وابسته بوده است.
پس او در این گذرگاه عظیم، با تصدیقات خیره کننده و حیرت انگیزش، گام برمی دارد تا برتری پروردگار و کفایت خداوند را نشان دهد و در عین حال قدردانی و مدیون خود و محبت خود را نسبت به فیلیپیان نشان دهد. به خاطر این تجلی مراقبت و توجه شخصی آنها به او. جوهر واقعی موضوع در آیات ۲ و ۱۲ یافت می شود.
مبارزه با افسردگی کتاب : در اینجا ما آموزه ج- «نه اینکه من در مورد نیاز صحبت می کنم، داریم. من هم می دانم که چگونه تحقیر شوم و چگونه فراوان شوم. در همه جا و در همه چیز به من دستور داده شده است که هم سیر باشم و هم گرسنه باشم، هم زیاد شوم و هم نیاز داشته باشم.
اکنون باید به این آموزه بزرگ که پولس به این طریق اعلام می کند نگاه کنیم. در اینجا دو اصل بزرگ وجود دارد. البته اولی شرایطی است که رسول به آن رسیده بود. دوم راهی است که او به آن وضعیت رسیده بود. آنها موضوع این بیانیه عظیم را تشکیل می دهند.
مبارزه با افسردگی کتاب : اجازه دهید ابتدا به وضعیتی که رسول به آن رسیده بود نگاه کنیم. او آن را با کلمه ای که در اینجا به عنوان “محتوا” ترجمه شده است توصیف می کند – “من در هر حالتی که هستم، یاد گرفته ام که “محتوا” باشم. اما مهم این است که ما باید به معنای دقیق و دقیق این کلمه دست پیدا کنیم.
کلمه “محتوا” آن را به طور کامل توضیح نمی دهد. در واقع به این معناست که او مستقل از شرایط یا شرایط یا محیط، «خودکفا» است، «به خود کفایت میکند». این معنای واقعی این کلمه است که به “محتوا” ترجمه شده است. “من آموخته ام که در هر حالتی که هستم، خودکفا باشم.
مبارزه با افسردگی کتاب : مستقل از شرایط، مستقل از محیط، مستقل از شرایط.” تصدیق رسول این است که او به یک حالت افسردگی روحی رسیده است که در آن می تواند کاملاً صادقانه و صادقانه بگوید که مستقل از موقعیت خود، شرایط خود، اطراف خود و از هر آنچه برای او می گذرد، نیست.
اکنون که این بیانیهای صرفاً از جانب رسول نبود، در سوابقی که از این مرد و زندگی او در بخشهای مختلف عهد جدید داریم، کاملاً روشن شده است.