نشانه های افسردگی بالینی
نشانه های افسردگی بالینی : احساسات در جای درست خود بسیار ارزشمند هستند و در واقع به زندگی نشاط می بخشند. اما وقتی از احساسات برای انجام کار ذهن منطقی خود استفاده می کنیم.
ممکن است دچار مشکل شویم. قدرت احساسات ما راهنمای خوبی برای واقعیت یا دقت نیست. شاید بتوانید به این فکر کنید.
نشانه های افسردگی بالینی : که چگونه خود منطقی/مهربان شما ممکن است با افکار و ایده های فهرست بالا مخالفت کند. البته این بدان معنا نیست که شما نمی توانید شهودی باشید.
اما مطمئن شوید که شواهدی را برای حمایت از شهود خود به دست آورده اید. احساسات “من باید” به شکل دیگری وارد تصویر می شوند. همانطور که افسرده می شویم.
نشانه های افسردگی بالینی : و گاهی اوقات قبل از آن، می توانیم باور کنیم که باید کارهای خاصی انجام دهیم یا باید به روش خاصی زندگی کنیم یا باید چیزهای خاصی داشته باشیم.
به عنوان مثال، اگر بگویید، ۱ دوست دارم ثروت داشته باشم، در غیر این صورت من هرگز خوشحال نخواهم شد، آنگاه شما در مشکل هستید. هیچ چیز جدیدی در این ایده وجود ندارد.
نشانه های افسردگی بالینی : برای قرنهای متمادی، بوداییها پیشنهاد کردهاند که سرچشمه همه رنجها از خواستهها و دلبستگیهای ما به چیزهای جهان، از هوسهای ما ناشی میشود.
ما هوس هایمان را به طرق مختلف و به چیزهای زیادی بیان می کنیم. من باید همیشه دوست داشته باشم. من هرگز نباید شکست بخورم. من باید ثابت کنم که همیشه در کنترل هستم.
نشانه های افسردگی بالینی : باید، باید، باید. . . از هر ۱۰ بار ۹ بار متوجه نمی شویم که این کار را با خودمان انجام می دهیم – اما قدرت احساسات ما می تواند راهنما باشد.
ما همچنین میتوانیم «باید» دیگران را اینگونه دوست داشته باشیم: «دیگران همیشه باید با من خوب باشند. دیگران هرگز نباید به من دروغ بگویند یا ناامیدم کنند و غیره.
نشانه های افسردگی بالینی : خشونت و ناامیدی را می توان به «بایدها» مرتبط کرد. به عنوان مثال، برخی از مردان خشن معتقدند که زنان باید از آنها اطاعت کنند و به شدت با آنها بحث نکنند.
هر زمان که مرد بخواهد باید کم و بیش رابطه جنسی برقرار کنند. وقتی وارد «باید»های قوی میشویم، همچنین در گرایشهای شدیدی برای اطاعت از دستورات «باید»هایمان قرار میگیریم.
نشانه های افسردگی بالینی : و در مواقعی، دیگران را مجبور به اطاعت از آنها میکنیم. ۱۲۸ سبک تفکر منفی از قدرت احساسات خود استفاده کنید تا بررسی کنید که آیا “باید”هایی در اطراف وجود دارد یا خیر – و سپس آنها را به چالش بکشید.
و البته، “باید”های ما یکی/یا نیستند – به عبارت دیگر، قدرت “باید” متفاوت است. «باید»های معمولی عبارتند از: «برای شاد بودن باید دوست شوم»، «برای دوست داشته شدن باید به چیزهایی برسم،» «دیگران باید احساس من را درک کنند».
نشانه های افسردگی بالینی : نکته کلیدی در اینجا این است که سعی کنید “باید” های خود را به ترجیحات تبدیل کنید – برای مثال، “من ترجیح می دهم.
دوست داشته باشم و در یک رابطه نزدیک باشم، اما اگر نباشم باز هم می توانم خوشحال باشم/ یا “من خیلی دیگران را دوست دارم. برای درک احساس من، اما اگر آنها این کار را نکنند.
نشانه های افسردگی بالینی : این ناامیدکننده خواهد بود، اما پایان دنیا نیست. اگر رویکرد منطقی را برای شما کمی سرد میدانید، سعی کنید به آنچه بودا گفته است فکر کنید: “هوسهای ما سرچشمه ناراحتی ماست.” با به دست آوردن کنترل بر هوس هایمان، کنترل ذهن عاطفی ابتدایی خود را به دست می آوریم.
“باید”های خاص خود را هر چه که باشد، سعی کنید آنها را شناسایی کرده و به اولویت تبدیل کنید. سعی کنید تشخیص دهید که کاهش قدرت هوس شما می تواند شما را آزاد یا حداقل آزادتر کند.
نشانه های افسردگی بالینی : و به یاد داشته باشید که اغلب یک کنایه در “باید”های ما وجود دارد. به عنوان مثال، گاهی ممکن است آنقدر به موفقیت نیاز داشته باشیم و آنقدر از شکست بترسیم که ممکن است کنار بکشیم و اصلا تلاش نکنیم.
اگر به یک مهمانی بروید و احساس کنید که «همه باید شما را دوست داشته باشند»، این احتمال وجود دارد که آنقدر مضطرب باشید که از آن لذت نبرید و حتی ممکن است نروید.
نشانه های افسردگی بالینی : و اگر بروید، ممکن است آنقدر حالت تدافعی داشته باشید که دیگران فرصتی برای شناختن شما نداشته باشند.
باور نکردن و نادیده گرفتن موارد مثبت در تلاش های شخصی اگر تهدید شده ایم یا شکست بزرگی را تجربه کرده ایم، ممکن است قبل از تلاش مجدد به اطمینان خاطر زیادی نیاز داشته باشیم.
نشانه های افسردگی بالینی : اکنون این حس تکاملی خوبی دارد. احتیاط و محتاط بودن سازگار است. ما حتی یک ضرب المثل برای آن داریم: “یک بار گاز گرفته، دو بار خجالتی.” مشکل این است که همین فرآیند می تواند در افسردگی به روشی غیر مفید اعمال شود.
اگر شکست یا شکستی را تجربه کردهایم، ممکن است فکر کنیم قبل از اینکه بتوانیم به خودمان اطمینان دهیم که به مسیر برگشتهایم، نیاز به موفقیت بزرگی داریم.
نشانه های افسردگی بالینی : موفقیت های کوچک ممکن است برای متقاعد کردن ما کافی نباشد. با این حال، رهایی از افسردگی اغلب به گام های کوچک بستگی دارد، نه جهش های عظیم.
افکار خودکار معمولی که می توانند این رویکرد گام به گام را تضعیف کنند عبارتند از: ۱۲۹ غلبه بر افسردگی • زمانی که افسرده نبودم خیلی بیشتر انجام می دادم.
نشانه های افسردگی بالینی : انجام این یک کار کوچک امروز بسیار ناچیز به نظر می رسد. • افراد دیگر میتوانند چنین چیزهایی را به راحتی قبول کنند.
از آنجایی که برای من چنین تلاشی است، این نشان می دهد که من هیچ پیشرفتی نمی کنم. • هر کسی می تواند این کار را انجام دهد.
نشانه های افسردگی بالینی : قدم های کوچک برای برخی افراد خوب است، اما من می خواهم جهش های بزرگی داشته باشم و هیچ چیز دیگری انجام نمی شود. حال آنچه را که در مورد افسردگی گفتیم به یاد بیاورید. در افسردگی، مغز شما متفاوت کار می کند.
شاید سطح برخی از مواد شیمیایی مغز شما کمی پایین آمده باشد. شاید شما خسته شده اید. بنابراین باید لایک را با لایک مقایسه کنید.
نشانه های افسردگی بالینی : افراد دیگر ممکن است کارهای بیشتری انجام دهند – و شما هم اگر افسرده نبودید ممکن است – اما شما اینطور هستید.
بنابراین، با توجه به نوع مغز شما و تلاشی که باید انجام دهید/ اگر به موفقیت برسید واقعا کارهای زیادی انجام می دهید