همسرم افسردگی گرفته
همسرم افسردگی گرفته : بخشهایی از کتاب کار انجامشده در آزمایشگاه خودم را توصیف میکند و این مطالعات با کمک مالی مؤسسه ملی بهداشت، مؤسسه ملی سلامت روان، بنیاد ملی علوم، بنیاد اسلون، صندوق کلینگنشتاین، امکانپذیر شده است.
انجمن آلزایمر و بنیاد آدلر. کار میدانی آفریقایی که در اینجا شرح داده شده است با سخاوت طولانی مدت بنیاد هری فرانک گوگنهایم ممکن شده است.
همسرم افسردگی گرفته : در نهایت، من صمیمانه از بنیاد مک آرتور برای حمایت از تمام جنبه های کار من تشکر می کنم. در نهایت، همانطور که واضح است.
این کتاب به کار تعداد زیادی از دانشمندان استناد می کند. علوم آزمایشگاهی معاصر معمولاً توسط تیم های بزرگی از افراد انجام می شود.
همسرم افسردگی گرفته : در سرتاسر کتاب، من به خاطر اختصار به کار «جین دو» یا «جان اسمیت» اشاره میکنم.
تقریباً همیشه چنین کاری توسط دو یا اسمیت به همراه گروهی از همکاران کوچکتر انجام شده است. یک سنت در میان فیزیولوژیستهای استرس وجود دارد.
همسرم افسردگی گرفته : که کتابهای خود را به همسر یا افراد مهم خود تقدیم میکنند، یک قانون نانوشته که شما قرار است چیز جالبی را در مورد استرس در تقدیم بگنجانید.
بنابراین، به Madge، که عوامل استرس زا من را کاهش می دهد. برای آرتورو، منبع eustress من. برای همسرم که در طول چندین سال گذشته فشار خون بالا، کولیت اولسراتیو، کاهش میل جنسی و پرخاشگری ناشی از استرس من را تحمل کرده است.
همسرم افسردگی گرفته : من از این سبک در تقدیم واقعی این کتاب به همسرم صرف نظر می کنم، زیرا چیز ساده تری برای گفتن دارم.
چرا گورخرها زخم نمی زنند؟ ساعت دو نیمه شب است و تو در رختخواب دراز کشیده ای. شما یک کار بسیار مهم و چالش برانگیز برای انجام آن در روز بعد دارید.
همسرم افسردگی گرفته : یک جلسه مهم، یک ارائه، یک امتحان. شما باید یک استراحت شبانه مناسب داشته باشید، اما هنوز کاملاً بیدار هستید.
شما استراتژی های مختلفی را برای آرامش امتحان می کنید – نفس های عمیق و آهسته بکشید، سعی کنید مناظر آرام کوهستانی را تصور کنید.
همسرم افسردگی گرفته : اما در عوض به این فکر می کنید که اگر در دقیقه بعد به خواب نروید، کار شما تمام شده است.
بنابراین شما آنجا دراز می کشید، در ثانیه تنش تر. اگر این کار را به طور منظم انجام دهید، در حدود ساعت دو و نیم، زمانی که واقعاً در حال سرد شدن هستید.
همسرم افسردگی گرفته : بدون شک یک زنجیره فکری کاملاً جدید و مخل نفوذ خواهد کرد. ناگهان، در میان تمام نگرانیهای دیگر، به درد غیر اختصاصیای که در پهلوی خود داشتی، احساس خستگی اخیر، آن سردرد مکرر فکر میکنی.
متوجه شدید – من بیمار هستم، به شدت بیمار هستم! آه، چرا علائم را تشخیص ندادم، چرا باید انکار می کردم، چرا دکتر نرفتم؟
همسرم افسردگی گرفته : وقتی آن روزها ساعت دو و نیم صبح است، من همیشه تومور مغزی دارم. اینها برای آن نوع وحشت بسیار مفید هستند.
زیرا می توانید هر علامت غیر اختصاصی قابل تصوری را به تومور مغزی نسبت دهید و وحشت خود را توجیه کنید.
همسرم افسردگی گرفته : شاید شما هم همینطور. یا شاید در آنجا دراز کشیده اید و فکر می کنید سرطان دارید یا زخمی دارید یا اینکه به تازگی سکته کرده اید.
حتی با وجود اینکه شما را نمی شناسم، در پیش بینی اینکه شما در آنجا دراز نکشید و فکر کنید، «من فقط می دانم، مطمئن هستم. من جذام دارم.» درست است.
همسرم افسردگی گرفته : واقعی؟ بعید به نظر می رسد که در صورت بروز یک مورد جدی اسهال خونی، وسواس داشته باشید.
و تعداد کمی از ما در آنجا دراز می کشیم و متقاعد می شویم که بدنمان مملو از انگل های روده ای یا انگل های کبدی است.
همسرم افسردگی گرفته : همهگیری آنفلوانزا، ۱۹۱۸. البته نه. شب های ما پر از نگرانی در مورد مخملک، مالاریا یا طاعون بوبونیک نیست.
وبا در جوامع ما شایع نیست. کوری رودخانه، تب آب سیاه و فیل از بیماری های عجیب جهان سوم هستند. تعداد کمی از خوانندگان زن در هنگام زایمان جان خود را از دست می دهند.
همسرم افسردگی گرفته : و حتی تعداد کمتری از کسانی که این صفحه را می خوانند احتمالاً دچار سوءتغذیه می شوند.
به لطف پیشرفتهای انقلابی در پزشکی و بهداشت عمومی، الگوهای بیماریهای ما تغییر کرده است، و دیگر شبها با نگرانی در مورد بیماریهای عفونی (البته به جز ایدز یا سل) یا بیماریهای ناشی از تغذیه یا بهداشت نامناسب، بیدار نمیشویم.
همسرم افسردگی گرفته : به عنوان معیاری برای این امر، علل اصلی مرگ و میر در ایالات متحده در سال ۱۹۰۰ را در نظر بگیرید: ذات الریه، سل، و آنفولانزا (و اگر جوان بودید، زن و متمایل به ریسک کردن، زایمان). آخرین باری که در مورد تعداد زیادی از مردم که بر اثر آنفولانزا می میرند.
شنیده اید، چه زمانی است؟ با این حال، آنفولانزا، تنها در سال ۱۹۱۸، انسانها را چندین برابر در طول دوره وحشیانهترین درگیریها، جنگ جهانی اول، کشت.
همسرم افسردگی گرفته : الگوهای بیماری کنونی ما برای پدربزرگها و مادربزرگهای ما یا، در این مورد، برای اکثر پستانداران غیرقابل تشخیص است.
به طور خلاصه، ما به بیماریهای مختلفی مبتلا میشویم و احتمالاً به روشهای متفاوتی از بسیاری از اجدادمان (یا بیشتر انسانهایی که در حال حاضر در مناطق کمتر برخوردار این سیاره زندگی میکنند) میمیریم.
همسرم افسردگی گرفته : شب های ما پر از نگرانی در مورد دسته متفاوتی از بیماری هاست. ما اکنون به اندازه کافی خوب و طولانی زندگی می کنیم که کم کم از هم بپاشیم.